کمپین جدید ناسا
نام خود را به قمر مشتری 《اروپا》بفرستید
سنت فرستادن نام و یا صوت به فضا از ابداعات فکری کیهان شناسی برجسته قرن بیستم کارل سیگان بود،وی اولین بار پیشنهاد داد که صداهای زمین از اصوات و گویش های مردم تمام ملل زمین تا صداهای طبیعی تولید شده در سیاره زمین نمونه هایی جمع آوری گردد و پس از پیاده سازی بر روی یک لوح طلایی همراه فضاپیمای وویجر به فراسوی زمین و منظومه شمسی سفر نمایند تا اگر روزی بر حسب تصادف ساکنینی از ماوراءفضا کاوشگر وویجر را در فضا یافتند از وجود ما با خبر گردند هرچند که ممکن است در آن هنگام انسانی بر روی زمین باقی نمانده باشد.
و اما اکنون در جدیدترین پروژه ناسا یعنی کاوش زیر یخهای قمر اروپا این ماه سرد سیاره مشتری در ماموریت ناساکلیپر تمام مردم جهان شانس این را دارند که نام خود را همراه با شعری در وصف قمر اروپا مشتری به زیر یخهای این قمر یخزده مشتری ارسال کنند و با کاوشگر کلیپر در ۵۰ ماموریت زیر این قمر مشتری شرکت نمایند و بالغ بر۸۰۰ میلیون کیلومتر در زیر قمر مشتری سفر کنند.

برای اینکه نام خود را بر روی بطری نام هاي ارسالی به زیر یخ های قمر اروپا سیاره مشتری حک کنید،میتوانید به سایت ناسا مراجعه کنید و عبارت فرستادن نام به مشتری را جستجو نمائید و سپس در صفحه بارگذاری شده نام و نام فامیل خود را درج و آدرس ایمیل خود را نیز وارد نمائید و در انتها آنراارسال نمائید و در پایان تصویر نام خود را درون یک بطری بعنوان ثبت و درج شدن اسمتان بر روی میکروچیپی که قرار است نام شما و ۸۰۰ هزار تن دیگر را با خود به قمر یخزده مشتری ببرد،دانلود کنید
پس تا فرصت هست از این اقدام ناسا بهرهبرداری نمائید و نام خود،خانواده و افراد مهم زندگیتان را به سوی سیاره مشتری ارسال کنید و با این کار به سنت زیبای همراهی با فضاپیماها وکاوشگر های ناسا به فضا و ماوراء آن بپیوندید و نامتان را جزو کاوشگران فضای بیرونی سیاره زمین و اقمار سیاره های غولپیکر و دوردست منظومه شمسی در تاریخ اکتشافات فضایی ماندگار کنید.
برای اینکه در این سنت دیرینه ناسا و فرستادن نام خودتان و درج آن بر روی میکروچیپ همراه کاوشگر ناسا در ماموریت ناساکلیپر وسفر همراه این کاوشگر شرکت نمائید عبارت زیر را در جستجوگر گوگل خود درج و سپس دکمه جستجو را کلیک کنید و در صفحه یافت شده وارد اولین لینک گردید و مراحل توضیح داده شده را طی نمائید:
Send name joupiter
Or
Https://Nasa.gov/sendnamejoupiter
Or
فرستادن نام به مشتری
و سپس
(کلیک دکمه جستجو)
وبعد
کلیک بر روی اولین لینک صفحه نتایج جستجو و طی کردن مراحل ثبت نام
ودر آخر
دانلود تصویر بطری حاوی تام و نام خانوادگی خودتان و عزیزانتان و....
واحیانا اگر خواستید بیشتر با این کمپین همراهی نمائید در صفحات رسمی خود درون شبکه های اجتماعی که عضوشان هستید از هشتگ زیر استفاده نمائید:
send name joupiter #
Send_name_joupiter#
موفق باشید
کاووس پدیدار
۸آذر ۱۴۰۲
پیج اینستاگرام سیاهچاله:
siahchalehh@
Https://InstagrIn.com/siahchalehh
....پیج رسمی وبگاه کرمچاله شما را دعوت به دیدن محتوایی منحصر به فرد همسو با مطالب وبگاه کرمچاله مینماید
...اسرار عالم هستی در سیاهچاله نهفته است
..آخرین خبرها و مقالات دنیای نجوم و کوانتوم و ماموریت های فضایی را در وبگاه کرمچاله بخوانید و مطلع گردید..
با ما همراه باشید....
برچسبها: send name joupiter , فرستادن نام به مشتری , قمر یخزده سیاره مشتری , سیاره مشتری
وبگاه کرمچاله//کاووس پدیدار

زمینه ژرف هابل
آیا جهان ما آغازی داشت؟
چرا چنین جهانی وجود دارد؟
اگر زمان از انفجار بزرگ شروع شد، آیا قبل از آن نیز زمانی وجود داشت؟
چرا رود ها و جریان ها و رشته های کهکشان وجود دارد؟
آیا پایانی برای جهان وجود دارد؟
آیا جهان ما ابدی است؟
جهان چگونه شروع شد؟
آیا با انفجار بزرگ؟
در دهه گذشته ما توانسته ایم این ایده ها را با جزئیات بی سابقه ای بررسی کنیم ،این داستان، تلاش علمی ما برای شناخت منشاء جهان است،از میان تمام سؤالات علم؛منشأ عالم همان سؤالی است که به نظر من نیازی به انگیزه ندارد،هر فرهنگ بشری داستان آفرینش خاص خود را دارد،و علم نیز از این قاعده مستثنی نیست،برای ۱۰۰ سال گذشته، ما این تئوری را داشتیم که جهان از انفجار بزرگ آغاز شد،
اما در یک دهه اخیراندازه گیری های جدید و دقیق تر کیهان همراه با تحولات نظری تصویری بی سابقه و دقیق از مبدا جهان به ما داده است.
اگر این یک برنامه مستندی تلویزیونی بود،من با صدایی بم و عمیق شروع به صحبت می کردم و میگفتم :
"زمانی بود...که در آن هیچ زمانی نبود"
"مکانی بود...که در فضایی نبود"
"الان در قبل از شروع زمان هستیم"
"و در مکان بدون فضا "
"که به آن مهبانگ میگوییم "
اما این چیزی نیست که ما در حال انجام آن هستیم و این یک برنامه تلویزیونی علمی نیست.
فکر می کنم اگر بپرسید:
"اصلا چرا می خواهید منشأ جهان را بشناسید؟"باید جواب بدهم که: به دلیل کنجکاوی!!
این مطمئناً مسئله ای است که درمقطعی برای همه ما به وجود می آید.
چرا ما وجود داریم؟
وقتی به یک دانشمند فکر می کنم،که بدنبال پاسخ این پرسش بنیادین است در اصل به یک فرد بزرگسال فکر می کنم که
هنوز هم روح کنجکاو یک کودک را دارد،بنابراین فکر می کنم بسیار طبیعی است که بپرسید چگونه همه چیز به اینجا رسید؟
استرالیایی های بومی بیش از ۴۰ هزار سال است که ستاره ها را رصد می کنندو مانند بسیاری از فرهنگ های باستان تعدادی داستان خلقت بر اساس آسمان شب دارند،نام این داستان 'ارنگ' است : یک شترمرغ!
«شترمرغ بالهای خود را قربانی کرد»
«و در آسمان جنوبی جایی جاودانه به او اعطا شد»
«میتوان همیشه آن را در حال پرواز»
«در سراسر آسمان شب مشاهده کرد»

صورت فلکی شترمرغ درآسمان جنوبی،خالق جهان درفرهنگ بومیان استرالیا
من همیشه داستان های خلقت را دوست داشته ام و دوست دارم که از سراسر دنیاوفرهنگها درباره آنها بخوانم.
چرا ما این کار را میکنیم؟
چرا ما تلسکوپ هایی میسازیم تا به لبه ی زمان برگردیم؟
چرا سرعت انبساط جهان را اندازه می گیریم؟
و تئوری هایی را برای توضیح آن می سازیم؟
جواب این است که این همان کاری است که ما همیشه انجام داده ایم و شواهد بر این امر حکایت دارند که در هر فرهنگی نگاه کنید،یک داستان آفرینش وجود دارد و جالب ترین چیز در مورد زندگی در قرن بیست و یکم، با وجود علم مدرن این است که حتی ما نیز یک داستان آفرینش داریم،احتمالاً اصطلاح "انفجار بزرگ" را شنیده اید!
اما انفجار بزرگ چیست؟
ما در مورد خاستگاه جهان چه می دانیم؟
با مشاهدات و نظریه پردازی ریاضی با تقریب خوبی میتوانیم بگوییم که حدود ۱۳.۸ میلیارد سال پیش جهان فوق العاده متراکم وبسیار داغ بود خیلی داغ. کمی گرما بدهید. کمی تراکم اضافه کنید،برخی از قوانین فیزیک ذرات را نقض کنید،نتیجه این است که جهان دستخوش تورمی شد که به آن انفجار بزرگ گفته می شود.
پس انفجار بزرگ چیست؟
جواب این است که نمی دانم انفجار بزرگ چیست، من فقط می دانم چه چیزی پس از انفجار بزرگ رخ داد؛جایی که ما جهانی داریم که خیلی
سریع درحال گسترش است و واقعاً داغ است،این تنها چیزی است که می دانیم و این اتفاقی است که بعد از آن به وجود می آید..
می توانید همه چیز را به عقب ردیابی کنید و به جایی برسید که جهان میبایست داغ و کوچک و متراکم باشدودرآن اتفاقی افتاد که باعث گسترش آن شد، مگر نه؟بنابراین این ایده به اسم "انفجار بزرگ" معروف شد.
من انفجار بزرگ را دوست دارم؛زیرا منطقی و جسورانه است،طبیعی است که مهبانگ را به عنوان آغاز زمان در نظر بگیریم،لحظه ای که همه چیز از هیچ چیز به وجود آمد،اما کیهان شناسانی وجود دارند که فکر می کنند ممکن است چیزهای بیشتری نیز وجود داشته باشد
میچیو کاکو میگوید:
<<این چیزی که ما قبلاً از آن به عنوان "انفجار بزرگ" یاد می کردیم،یک واقعه در یک جهان از قبل موجود بود و اصلاً سرآغاز همه چیز نبود>>
اما چگونه می توانیم اینقدر اعتماد به نفس داشته باشیم؟
چگونه می توانیم حتی جرات داشته باشیم از چیزهایی که تقریباً ۱۴ میلیارد سال پیش اتفاق افتاده اند، صحبت کنیم؟
در سال ۱۹۲۷ ستاره شناس ادوین هابل متوجه شد که نور حاصل از کهکشان های دوردست کشیده شده است،این بدان معنی است که فضا در حال گسترش است.

تصویرانتقال به سرخ یک ستاره دوردست،کشف بزرگ ادوین هابل
بنابراین میبایست زمان را در ذهن خودبه عقب برگردانید.
این بدان معنی است که در گذشته فاصله بین کهکشان ها کوچکتر بو؛دمیتوانید زمانی را تصور کنید که مسافت ها به قدری کوچک بودند که عملا همه چیز بر روی یکدیگر قرار داشت،این بدان معنی است که جهان ما یک آغاز داشت،یک روز بدون دیروز وجود داشته است!و این همان چیزی است که ما آن را انفجار بزرگ می نامیم.

بیش از ۳۰ سال پس از اظهارات ادوین هابل،كیهان شناسان درباره اینكه آیا نظریه بیگ بنگ صحیح است یا نه، اختلاف نظر داشتند،زیرا شواهد بیشتری لازم بودو در دهه ۱۹۶۰با کشف سیگنال ضعیف مرموزی این شواهد به وجود آمد(کشف مهم آرنولد پنزیاس و همکارش نلسون در آزمایشگاه های بل در هومدل، و در زمانی که در حال راه اندازی یک ایستگاه رادیویی بودند،ناگهان در هواکره به یک پارازیت اضافه برخوردکردند که در ابتدا احتمال میدادند ناشی از جاده ایی است که در نزدیکی آزمایشگاهشان واقع بود و ماشینهای زیادی در آن تردد میکردند بوده است،پس عبور و مرور خودروها را تا شعاع5کیلیومتری ممنوع و جاده را بستند اما پارازیت همچنان ادامه داشت ،اینبار تقصیر را بر گردن پرندگانی که بر روی آنتن رادیویی بزرگ آنها زندگی میکردند و فضله های زیادی برجای میگذاشتند انداختند،پس شروع به تمیز کردن فضله های پرنده ها از درون آنتن بزرگ خود نمودند و دوباره شروع به تنظیم فرکانس خود نمودند اما در کمال شگفتی پارازیت مرموز همچنان آنجا بود و تغییری نکرده بود،این دو دانشمند که کنجکاو گردیده بودند بقیه زمان خود را به بررسی این پارازیت پرداختند و در این راه به این نتیجه رسیدند که پارازیتها از سرتاسر آسمان و از هر طرف که آنتن خود را میچرخاندند دریافت میشود و این پارازیتها از هر سوی آسمان بطرف زمین میآید و جای مشخصی ندارد و دریافتند که این سیگنالها در واقع در همه جای کیهان یافت میشوند و از هر طرفی که آنتن را بچرخانی آنها را دریافت میکنی پس این باید مربوط به یک واقعه کیهانی عظیم درعالم باشد و اینگونه بود که بطور اتفاقی این دو دانشمند توانستندCMBیا پرتوهای ریزموج مایکروویو کیهانی را که از انفجار بزرگ به جای مانده بود را کشف نمایند و با این کشف بزرگ به دریافت جایزه آکادمی نوبل برای این آثار به جا مانده از مهبانگ نا ئل آمدند و جایزه نوبل فیزیک را با خود به خانه بردند)،این سیگنال مرموز(سی ام بی) همان است که وقتی تلویزیون خود را روشن میکنید و یک صفحه برفکی میبینید در واقع دارید CMB را می شنوید و یا به دنبال یک طول موج خاص از شبکه رادیویی محلی می گردید و در حال پیچاندن پیچ جستجوی فرکانس رادیو هستید ولی صداهای ناهنجاری را می شنوید در واقع دارید اثرات امواج ریزموج مایکروویو کیهانی بجا مانده از انفجار بزرگ را دریافت میکنید یا همان اختلالات دمائی پس از انفجار بزرگ که در تمام عالم هنوز وجود دارند و با گسترش عالم آنها هم گسترش یافته و اکنون به آنتن گیرنده شما رسیده اند.

ما آن را ریزتابش پس زمینه کیهانی می نامیم این یک درخشش کمرنگ است که به معنای واقعی کلمه از هرجای آسمان دیده می شوداما از هیچ ستاره، کهکشان یا جسم خاصی ساطع نمی شوداین قدیمی ترین نور جهان است.

فوتون هایی وجود دارند که 13.8 میلیارد سال ازعمرشان گذشته است و اطلاعات مربوط به آغاز زمان را در اختیار دارند،یکی از موارد بسیار قابل توجه در مورد ریزتابش پس زمینه کیهانی داستان کشف آن است،زیرا کاملاً به طور تصادفی کشف شده است.
ریزتابش پس زمینه کیهانی از کجا آمده است؟
و چرا ما آن را شاهدی محکم برای نظریه مهبانگ می دانیم؟
این تصویری است که داریم: جهان درحال گسترش و سرد شدن است،در دقایق اول بسیار داغ بوده و سپس توسط پلاسما پر می شود بنابراین اکنون جهان برای شکل گیری اتم ها، خیلی داغ است سیصد و هشتاد هزار سال پس از انفجار بزرگ،جهان آنقدری خنک است که اتمها شکل بگیرند،در این زمان جهان تقریباً فوراً روشن می شودزیرا با سرد شدن جهان در این زمان ماده خودش را از قید وبند گرانش خلاص نمود و فتونها آزاد گردیده و به هر سمت فرار کردند پس شروع به تابش نمودند و جهان ما مرئی شد،بنابراین حالا نور می تواند به صورت خطی ومستقیم حرکت کندو همزمان با گسترش جهان ادامه مسیر بدهد،این نور می تواند ۱۳.۸ میلیارد سال بعد به تلسکوپهای ما در زمین برسد،ریزتابش پس زمینه کیهانی تا حد زیادی شاهدمحکمی در نظر گرفته شده است ،زیرا نظریه ی مهبانگ پیش بینی می کند که چنین چیزی باید وجود داشته باشد،
این پدیده نخستین بار در اواسط دهه ۱۹۶۰ مشاهده شد و فقط در آن زمان، (دقیقاً دو دهه قبل از به دنیا آمدن من)این ایده که جهان از یک منشاء داغ و متراکم آغاز شده جدی گرفته شد.
این تقریباً شاهدی قوی است زیرا شما پستاب اولین دقایق زمان را میبینید امروزه می توانیم از آن نور با جزئیات بسیار زیاد عکس بگیریم،ما می توانیم اساساً عالم را همانطور که بود، عکاسی کنیم.این عکس قابل توجه(نقشه اختلالات نمائی پس از انفجار بزرگ که ماهواره WMAPآنرا پس از ۱۰سال نقشه برداری از جهان ترسیم نمود) از جهان اولیه تأیید کرد که ما اصول اولیه را درست انگاشتیم،اما جزئیات بزرگ آن چالش های جدیدی را به وجود آورد،همانطور که وقتی به یک مجموعه سؤال ها پاسخ می دهید، سؤالات جدید تری بوجود می آید.

این عقیده که جهان در مهبانگ آغاز شده است،به نوعی رضایت بخش نیست و سوالات کودکانه ای را ایجاد می کند،مثلا اگر جهان آغاز داشته باشد قبل از آغاز چه اتفاقی افتاده است؟
چه چیزی باعث آن شده است؟
اگر زمان در مهبانگ به وجود آمد، آیا زمانی قبل از آغاز زمان وجود داشت؟
چگونه می توان جهان به طور خودجوش ازعدم به وجود آید؟
آیااز قبل آنجا بوده؟
خب این یک سوال فلسفی است،مگر اینکه بتوانید نظریه ای را ارائه دهید که چیزی را پیش بینی کند که بتوانید با مشاهده آن را آزمایش کنید.
سرنخ هایی راه را برای آنچه قبل از انفجار بزرگ رخ داده است در مشکلات مربوط به خود تئوری بیگ بنگ یافت میشود.در مدل استاندارد مهبانگ دو مشکل وجود داردکه به آنها مسأله افق و مسأله تخت بودن گفته می شود.
شما می توانید مسئله افق را به شرح زیر تصویر کنید:
اگر به عالم تا آنجا که چشم کار میکند نگاه کنید، آنگاه میبینید که در سراسر جهان دما به یک اندازه است.از دورترین جای فضا یعنی مکان <<آ>> تا جایی که اکنون ایستاده ایید یعنی مکان <<بی>>اما این دو نقطه از آسمان امروزه حدودنود میلیارد سال نوری از هم جدا شده اند،این بدان معناست که اگر شما عالمی داشته باشید که به طور دائم در حال گسترش است و فقط ۱۳.۸ میلیارد سال قدمت دارد،آن دو نقطه هرگز نمی توانستند با یکدیگر در ارتباط باشند،این بدان معناست که هیچ توضیحی در مورد چگونگی دقیقاً یکسان بودن دمای آنها وجود نداردو سپس مسئله تخت بودن وجود دارد.
وقتی به جهان ما نگاه می کنید، به نظر می رسد کاملاً مسطح است که بسیار عجیب به نظر می رسد،زیرا می توانست مانند سطح یک کره یا سطح زمین خمیده باشد.


راه حل را می توان در نظریه ای به نام تورم کیهانی یافت،که میگوید: زمانی در تاریخ جهان وجود داشته است که جهان همانند امروز بطور ملایم گسترش نمیافته بلکه بسیار سریع در حال انبساط بوده است(نظریه تورم بزرگ)منظور از "سریع" این است که در هر ۱۰ تا ۳۷ ثانیه اندازه آن دو برابر میشده،یعنی ۱۰ میلیون-میلیون-میلیون-میلیون-میلیون-میلیون-میلیونم در هر یک ثانیه.
چرا این نظریه مسئله افق و تخت بودن را حل می کند؟
خب زیرا قبل از هر چیز نشان می دهد که جهان میبایست بسیار بزرگ باشد،بزرگتر از اندازه ایی که امروزه می توانیم ببینیم،و این بدان معنی است که همیشه قرار است تخت به نظر برسد.
آنرا با سطح زمین مقایسه کنید
این قطعه کوچک (زمینی که اکنون روی آن ایستاده اید)از زمین درزیر پایتان مسطح به نظر می رسد،با وجود آنکه می دانیم زمین گرد است.
چرا؟ زیرا جایی که اکنون بر رویش ایستاده اید در مقایسه با اندازه زمین بسیار کوچک است؛بنابراین طبق تئوری تورم کیهانی، این برای جهان ما نیز صادق است.
همچنین مسئله افق ما را حل می کند؛زیرا می گوید که آن نقطه <<آ>> ازکیهان که خیلی دور از نقطه <<بی>> است،زمانی با یکدیگر در تماس بوده اند،آنها می توانستند در کنارهم ودر یک نقطه ورجه وورجه کنند و به یک درجه حرارتی برسند؛اما بعد از آن از هم جدا شدند،این تحیرآور است،اما مهم است که بدانیم اگر درمورد تورم کیهانی درست حدس زده باشیم ،پس این انبساط سریع میبایست قبل از انفجار بزرگ، اتفاق بیفتد(قضیه جالب شد)
بنابراین نظریه فعلی ما چیست؟
تئوری تورم کیهانی به ما می گوید قبلاً چیزی در جریان بوده است(گمان می کنم چیزی که قبلاً آنرا "انفجار بزرگ" می نامیدیم)
بعدازآن مهبانگ داغ بوجود آمده.
من این قضیه را با گفتن "مهبانگ داغ" در مقابل "مهبانگ" تمایز می بخشم،زیرا "مهبانگ داغ"به نوعی جهان آتشین دلالت دارد.
بله، دلیل اینکه می دانیم قبلاً اتفاقی افتاده است این است که می توانیم به آن جهان اولیه آتشین نگاه کنیم،در واقع می توانیم آن را ببینیم،
زیرا اکنون می توانیم ریزتابش پس زمینه کیهانی را ببینیم،که همان پستاب شروع زمان است،وقتی که کل جهان داغ و متراکم بود.
نکته مهم این است،جهان آنقدر سریع انبساط یافت که چیزهایی که قبلاً به یکدیگر متصل بودندبه اندازه کافی برای برقراری ارتباط به هم نزدیک بودند که به تعادل و یک درجه حرارت واحدبرسند،ام ابه سرعت از دسترس هم خارج شدند.
بله و به همین دلیل است که اکنون وقتی به آسمان نگاه می کنیم،مبینیم که دو بخش مختلف جهان که هرگز نباید با یکدیگر در ارتباط میبودند،دارای یک درجه حرارت هستند،این است که شما می توانید وقتی انبساط را به عقب برگردانده دریابید که آنها زمانی در تماس با هم بوده اندودر واقع بهم بسیار نزدیک بوده انداما اکنون بسیار از هم دور افتاده اند،زیرا چنان سریع از هم دور گشته اند که باورکردنی نیست والان وقتی آنهارامیبینیم اینطور به نظر میرسد که امکان ندارد آنها به هم نزدیک بوده باشند بطوری که اکنون دمای هر دو نقطه را یکسان اندازه گیری کنیم.
و سپس در میابیم که زمان بسیار مرموزی در آغاز وجود داردکه آنها در آنجا با هم در ارتباط بوده و سپس به شکلی سریع از هم جدا شده اند ،ما فقط می توانیم آنرا اینطور استنباط کنیم که آنها میبایست در جایی با هم در تماس بوده باشند؛بنابراین تورم کیهانی به جهانی عظیم منتهی می شود،کهکشان ها فراتر از افق، فراتر از چیزی که می بینیماحتمالاً تا بینهایت وجود دارند،جهان به طرز شگفت انگیزی که ذهن توانایی درک آنرا ندارد میبایست بزرگ و لایتناهی باشد(شگفت انگیز است من که دیگر توان فهم آنرا ندارم شما چطور؟)و این یکی از کارهایی است که تورم کیهانی انجام می دهد.
این به ما می گوید که جهان باید به طور قابل توجهی بزرگتر از چیزی باشد که ما می توانیم ببینیم.من احتمالاً بایستم و دوباره نگاهی به ستاره ها بیاندازم،بله، واقعاً شگفت انگیز است.
آیا همه این مطلب را فهمیدی؟
من نمی گویم که همه ی آن را درک کرده ام(بنظرم عالی بود)این نمایش خیلی خوبی بود از تورم کیهانی،آیا همه آنرا فهمیدی؟
نه!!
من :] خیلی گیج شدم!!
زیرا این به من میگوید تمام این رویدادها باید قبل از انفجار بزرگ در جهان آغاز شده باشد!خب همه می گویند که جهان مدتی قبل از انفجار بزرگ تحت یک دوره انبساط سریع قرار گرفته است،اما ما به نوعی مکانیسم احتیاج داریم که باعث شود این اتفاقات رخ دهد و بیفتد،پس
اگر دوست دارید بیایید آن مکانیسم را در قفسه فیزیك ذرات بیابیم.
این مکانیسم چیزی است که به آن یک میدان <<اسکالر>> می گویند،شما می توانید آن را به عنوان اقیانوس ثابتی پر از فضا تصور کنید،کهما آنرا میدان <<اینفلیتون>> نیز می نامیم،مسئله در مورد این نوع میدان این است که می دانیم باید در یک نقطه از بین برود، وگرنه جهان هنوز به صورت تصاعدی در حال انبساط میبود.
اگر انرژی ای داریدکه به طور یکنواخت در ناحیه ای از فضا پخش می شود،می تواند نوع جدیدی از گرانش دافعه را به بار آورد.
جاذبه ای که همه چیز را به هم نمی رساند بلکه همه چیز را از هم دور می کند،بنابراین، آنها(دانشمندان) فرض می کنند که این نوعی سوخت کیهانی است که اگر بخواهید میتوانید آنرا میدان( اینفلیتون) بنامید،آن مانند سوختی است که این گرانش دافعه را ایجاد می کند،این همان چیزی است که جهان را وادار می کند تا در وهله اول شروع به منبسط نمودن کند،این ایده که تورم توسط میدان اینفلیتون هدایت می شود منجر به یکی از قابل توجه ترین پیش بینی ها در تاریخ کیهان شناسی شده است که با مشاهدات ما نیز پشتیبانی می شود،اکنون می توانید سطح اینفلیتون رابه عنوان اقیانوسی ساکن و پر شده با فضا درنظر بگیرید،اما نظریه کوانتومی به ما می گوید که چیزی بعنوان یک اقیانوس ساکن وجود ندارد!!هر اقیانوسی دارای موج است حال، این موجها با چه چیزی مطابقت دارند؟
منظور دانشمندان این است که سطح اینفلیتون در بعضی مناطق کمی بزرگتر از سایر مناطق دیگر است و در جهان مانند فضای مواج بنظر میرسد، بنابراین این بدان معنی است که در پایان تورم و در آغاز انفجار بزرگ برخی از مناطق جهان(جهان قبل از بیگ بنگ،میدان اسکالر) کمی بیشتر ازسایر مناطق جهان انبساط یافته است و نسبت به بقیه مناطق جهان کمتر متراکم تر خواهد شد،بنابراین در مهبانگ، شما یک پیش بینی بسیار طبیعی را بدست می آورید که بعضی از مناطق جهان کمتر ازسایر مناطق جهان متراکم شده اند.
حال تصور کنید که با انبساط و خنک شدن این جهان چه اتفاقی می افتد؟
آن مناطق متراکم، متراکم تر از قبل می شوند و سرانجام در هم فرو میریزند و کهکشان ها و ستاره ها را تشکیل میدهند،نوسانات در جهان اولیه تبدیل به ساختارهایی شد که امروزه شاهد آن هستیم - از جمله ما- بدون آن ذرات، بدون آن ساختار، ما وجود نداشتیم.
اگرچه کیهان شناسی تورمی منتقدان خود را دارد،اما این عقیده که جهان قبل از انفجار بزرگ داغ دچار انبساطی شدید شده است،اکنون توسط بسیاری از کیهان شناسان پذیرفته شده است؛اما یک فرض اضافه بر این تئوری نیز وجود دارد،و دری را به سوی یک احتمال جالب توجه باز می کندممکن است این جهان تنها جهان موجود نباشد!
اگر نظریه تورم کیهانی درست باشد،می توانید این سؤال را بپرسید که تورم قبل از انفجار بزرگ تا چه مدت ادامه داشت؟
و جواب این است که ما نمی دانیم!ما در حقیقت زمان کوتاهی برای بررسی آثار این تورم داریم، کاملاً کوتاه!
در حدود ۱۰ الی ۳۵ ثانیه پس از انفجار بزرگ،اماشاید می توانست خیلی طولانی تر از این مدت باشد؛و ممکن است این سؤال پیش بیآید
که آیا می توانست این تورم را برای مدت نامحدود قبل از انفجار بزرگ ادامه داد؟یعنی آیا می توانیم خاستگاه جهان رابه عقب و عقب و عقب، به گذشته ای نامتناهی برگردانیم؟
آنگاه آیا ما جهانی لایتناهی داریم؟
پاسخ این است که ما نمی دانیم!
به هر صورت حدس و گمان هایی نظری وجود دارد،اما شما تصور کنید که جهان واقعا ابدی است!ممکن است اصلا"سرآغازی وجود نداشته باشد!بنابراین تصور می کنم دو راه برای نگاه کردن به تورم کیهانی وجود دارد،یک راه این است که این جهان پیش از انفجاربزرگ در آنجا همیشه وجود دارد،وآن منبسط میشود و سپس سرعتش کند می شود وخنکترمیشود و ...نتیجه اینکه ما در اینجا هستیم؛اما احتمالات دیگری نیز وجود دارد؟ مگر نه؟
بله، مطمئنا،و احتمال دیگریی میگوید کهما فقط یک جهان از مجموعه عظیم جهان ها هستیم؛ما بخشی از یک چندجهانی هستیم،این ایده ای نیست که از نظریه پردازی بیرون بیاید،بلکه درست از ریاضیات ناشی می شود؛بینید، وقتی میخواهیم سعی کنیم توضیح دهیمکه چگونه جهان آغاز شد؟( به عنوان مثال، جهان ماو این گرانش دافعه ایی که از میدان اینفلیتون ناشی میشود،که باعث گسترش فضا می شود)ناگهان اما ریاضیات نشان می دهد که این فرایندی بسیار دقیق و کارآمد است و عملاً هرگز نمی توان از تمام سوختی که منجر به انبساط شد، استفاده کرد.
بنابراین با مقداری از این سوخت مهبانگ رخ میدهد، اما هنوز مقداری بیشتر از این سوخت باقی مانده است(سوخت همان میدان دافعه گرانشی که در جهان قبل از انفجاربزرگ باعث تورم گردید است)
پس جهان بااین سوخت وانرژی باقی مانده چه کار میکند؟جواب میتواند این باشد:جهان با آن می تواند یک انفجار بزرگ دیگر ایجاد کند!
بنابراین شما این روند شگفت انگیزانفجار بزرگ را پس از یک انفجار بزرگ و سپس یک انفجار بزرگ دیگرددر جهان تجربه می کنید،
و عالمی بعد از عالم هستی به وجود می آید،عالمی بر روی عالمی دیگر مانند آبشاری از دنیاهای دیگر که برروی همدیگر فرو میغلتند،واین از ریاضیات استنتاج میشود نه از نظریه پردازی!
و این نتیجه ی تلاش برای توضیح انفجار بزرگ در جهان ما است.

ممکن است در آخر شما به این احتمال سوق داده شویدکه این یک رویداد تنها یک بار اتفاق نمی افتد،خب، اینجا زمین است،و ما فکر می کنیم که زمینمان چیزی خاص در عاالم است،زیرا ما در آن هستیم!سپس می فهمید که "اوه ، این تنها یکی از هشت سیاره است!"
"اما خورشید ما حتما چیز خاصی است!بازهم نه،نه یکی ازمیلیارد میلیارد میلیارد ستاره دیگر است!.""پس کهکشان راه شیری چه؟ ...""نه، این یکی از ۱۰۰ میلیارد کهکشان موجود است.""جهان؟!"
خب، آیا در اینجا همه چیز متوقف می شود و ما فقط یک جهان داریم؟
روند مشاهدات و ریاضیات به ما می گوید چرا نباید چندین جهان وجود داشته باشد؟
اگر به این عالم نگاه کنیدو جهانی که در آن زندگی می کنیم،ممکن است این سؤال را از خود بپرسید:
آیا می توانست در عالم ما همه چیز فرق کند؟
اگر گرانش کمی قوی تر میبود، دنیا چگونه به نظر می رسید؟
یا اگر کمی بیشتر انرژی تاریک وجود داشت؟
یا نیروی الکترومغناطیس کمی ضعیف تر بود؟
خیلی سریع، به عالمی می رسید که حیاتی در آن وجود نداشت!
بنابراین یک سؤال میتوانیم بپرسیم آیا ما خوش شانس هستیم؟
تئوری هایی وجود دارد که به شما این امکان را می دهد که جهان های مختلفی را شبیه سازی کنید و داشته باشید،مانند چند جهانی های تورمی که حدس میزند جهان های حبابی متفاوت دارای قوانین فیزیک متفاوتی هستند،و همچین میگوید که مکانیزمی که منجر به تولید آن جهان ها میشود،راهی ایجاد میکند که میتواند منظرهایی جدید از فیزیک و قوانینش ارائه کند،این بدان معنی است که ما به هیچ وجه خوش شانس نیستیم وجود ما اجتناب ناپذیر است،زیرا هر عالم ممکن با هر ترکیب احتمالی ثابت فیزیکی و انرژی تاریک و جرم و ذرات،همگی وجود دارند، و نه تنها این جهان، بلکه هر یک از آنها به تعداد نامتناهی ایجاد می شوند و در آینده نامعین نیز به وجود می آیند و این چندجهانی تورمی است.
پس وجود ما اجتناب ناپذیر است،"این چه احساسی در شما به وجود می آورد؟"
ما هرگز ممکن است نفهمیم که آیا وجود ما اجتناب ناپذیر است یا خیر
ما ممکن است هیچ وقت نظریه کاملی درباره مبدا جهان نداشته باشیم.
اما نکته قابل توجه این است که ما خیلی پیشرفت کرده ایم.
انفجار بزرگ همانطور که می بینیم به روشی خاص ساخته شده است ،درک فعلی این است که تورم می تواند این کار را انجام دهد،بنابراین ... این همان چیزی است که من فعلا میتوانم به آن اتکا کنم اما اگر در آینده تغییراتی در درک ما ایجاد شود، تعجب نخواهم کرد.
یک روز، یک فرد باهوش می آید و آن را برای شمادوباره حل می کنداین زیبایی علم است،مجموعه سؤالاتی که اکنون می خواهیم بپرسیم، به ماه چشم اندازی جدید میدهد،مکانی جدید برای ایستادن در جهان،و در این مکان جدید ، سؤال های دیگری به وجود می آیند که ما حتی در مورد آنها نمیدانستیم ،آن سوالات حتی مهمتر از این هایی است که امروزه پاسخ می دهیم.
من فکر می کنم کیهان شناسی برجسته ترین علم است منظورم این است که نه تنها ما قادریم به آسمان نگاه کنیم و نور را از دورترین کهکشانها جمع کنیم بلکه قادریم به شکل ریزتابش پس زمینه کیهانی نیز آنرا ببینیم و حتی قادر به رمزگشایی پیامهایی که در آن وجود دارد نیز میباشیم؛و تئوری های قابل قبول درباره مبدأ جهان را بنا کنیم.
می دانید، من فکر می کنم وضعیت ما به زیبایی توسط کشیش و ریاضیدان بلژیکی( ژرژ لومتر) یکی از پدران نظریه بیگ بنگ خلاصه شده است،وی گفته است:
"ایستاده بر روی خاکستری خنک"
"کم کم محو شدن ستاره ها را میبینیم"
"و سعی می کنیم درخشش غیب شده را فرابخوانیم"
"مبدا کائنات را"
پایان
اردیبهشت 1402
وبگاه کرمچاله
کاووس پدیدار
پیج اینستاگرام:
SIAHCHALEHH@
برچسبها: انفجار بزرگ , مهبانگ , کیهان , نجوم

نظریه ریسمان
وبگاه کرمچاله/کاووس پدیدار
چند صباحیست که در دنیای فیزیک صحبتها پیرامون یک نظریه زیبا در جریان است ,میگویند تمام معادله هایی که برای این نظریه نوشته شده همگی در آخر به نتایج درستی ختم گردیده و این خود به خودی زیبایی این نظریه را نشان میدهد ولی اما ظاهرا این نظریه هنوز کامل نشده و دنیای فیزیک منتظر یک نظریه تکمیل کننده میباشد که به نظریه ام مشهور است و با آمدنش تمام شک و شبه هایی که به نظریه ریسمان مربوط میشود از بین میرود و به آنها پاسخ داده میشود اما سوای همه اینها واقعا نظریه ریسمان چیست و چرا میگویند نظریه زیبایی است؟
در این گفتار بطور خلاصه و با زبان محاوره از این نظریه میگوییم پس با من همراه شوید.

بیایید نظریه ریسمان را با یک مثال شروع نماییم,فکر کنید زیر درخت پرتقالی ایستاده ایید و یک عدد پرتقال را در دست دارید,بیایید با تکنیک بزرگ نمایی پرتقال در دستتان را با هم بزرگ کنیم,اولین بخش از بزرگنمایی پرتقال ما را به قسمتهایی به هم متصل یعنی پالپ های پرتقال میرساند و هنوز هم میشود تشخیص داد که یک پرتقال را در دست داریم,باز هم این پالپ ها را بزرگتر میکنیم تا درونشان را واضح تر ببینیم ,اینک به بخشی رسیده ایم که سلول نامیده میشوند و یا همان سلولهای پرتقالی هستند ,بزرگ نمایی بیشتر را درون سلولهای پرتقال که ادامه دهیم به اتم های درون این سلولها میرسیم یا همان اتم های پرتقال ,اینک باز هم میخواهیم درون این اتمها را ببینیم پس آنها را با بزرگنمایی که انجام میدهیم میبینیم و درون این اتمها به ذرات زیر اتمی مانند الکترونها و پروتونها میرسیم پس باز هم از این جلوتر میرویم و یک عدد از این الکترونها را بزرگنمایی میکنیم تا درونشان را ببینیم و در درون آنها ذرات زیر اتمی یعنی کوارکها را خواهیم یافت,در این نقطه فیزیک معمولی که میشسناسیم متوقف میشود و میگوید که درون کوارکها چیزی وجود ندارد و در واقع این خط پایانی ریزترین ذرات عالم هستی میباشد.

در این نقطه است که نظریه ریسمان از راه میرسد و میگوید دست نگه دارید باز هم چیزی وجود دارد و آن هم رشته هایی مانند سیم گیتار هستند که از انرژی ساخته شده اند و در حال لرزش و ارتعاشند,سیم های گیتار وقتی به لرزش می افتند و ارتعاش میکنند آنها نت های موسیقی را بوجود میاورند اما این ریسمانهای مرتعش از انرزی هیچ صدایی تولید نمیکنند بلکه آنها اتم ها را میسازند ,در اصل میزان ارتعاش و لرزش و گسستگی این ریسمانهای انرزی به ما میگوید که ماهیت اتمی را که مشاهده میکنیم چیست پس الکترونها ارتعاش این ریسمانها هستند در الگویی خاص و همینطور نوتریونها ارتعاشات اننرژی ریسمانهایی هستند در الگوی خاصی دیگر و الی آخر و حالا اگر تمام اینها را دوباره با هم جمع کنیم به همان پرتقالی میرسیم که در دست داشتیم,این اساس نظریه ریسمان میباشد.
امیدوارم توانسته باشم تا نظریه ریسمانها را با زبانی قابل فهم برایتان تشریح کنم ,از اینکه تا آخر این مقاله با من بودید از شما سپاسگزارم.
پیج اینستاگرام سیاهچاله:
siahchalehh@

برچسبها: نظریه ریسمانها , نظریه کوانتوم , مکانیک کوانتوم , نظریه نسبیت
تمام آنچیزی که درباره سیاه چاله ها باید دانست!!

تصویر یک سیاهچاله
برای شناسایی سیاهچالهها شواهد مستقیم دیدن یا رصد کردن وجود ندارد و سیاهچاله ها به صورت غیرمستقیم رصد میشوند.
سیاهچالهها بسیار پدیده های عجیبی هستند. سیاهچالهها اول بار در نظریه نسبیت عام آلبرت انیشتن مطرح شدند. طبق این نظریه پیشبینی میشد که تکینگیای در فضا,زمان وجود داشته باشد.
سیاهچالهها برای اول بار در سال ۱۹۶۷ توسط پرفسوری به نام جان ویلر نام گذاری گردیدند. سالهای زیادی این تصور وجود داشت که در مکان های متفاوتی از کیهان سیاهچالههایی وجود دارند اما زمینه دیدن آنها فراهم نشده بود تا وجود سیاهچالهها در دنیا را توجیه کند. اگر ما جرم مادی را به هر دلیلی فشرده کنیم، مانند فشرده سازی خورشید به اندازه یک توپ پینگ پنگ چگالی آنقدر زیاد و جاذبه انقدر قوی میشود که حتی نور هم قادر به فرار از این مکان نخواهد بود. زمانی که چگالی بسیار زیاد و جاذبه بسیار نیرومندگردد، هیچ نور و اطلاعاتی قادر به فرار از این مکان نخواهد بود.
از نظر فیزیکی و نظری، نظریه گارگان چووا(سیاهچالهها) مدتهاست که پرورش یافته اما به صورت تجربی در نیامده است. سیاهچاله یک جرم مادی بسیار فشرده و چگال است. در بسیاری از سیستمهای اختر فیزیکی مواد تحت جاذبه خود فرو میریزند. در داستان تحول ستارهها، ستارهها زمانی که به مرحله آخر عمر خود میرسند منقبض شده، خود را میبلعند و در انتها به سیاهچاله تبدیل میشود.
شعاعی وجود دارد که اگر ستاره یا هر جرم گرانشی از آن شعاع مخصوص به خود کمتر باشد(شعاع شوارتزشیلد)، به یک سیاهچاله تبدیل میشود. این شعاع بستگی به جرم مادی آن جسم دارد؛ هرچه ماده یک ستاره بیشتر باشد، شعاع آن هم بیشتر میشود. برای مثال خورشید زمانی که به شعاع چند میلیمتر برسد، به یک سیاهچاله تبدیل میشود.
انقلابی بزرگ در توجیه نظریه وجود سیاهچالهها
در چند سال اخیر دو رویداد بزرگ در مورد سیاهچالهها روی داده است،یکی از این رویدادها در خصوص دیدن تابش گرانشی بود که در سالهای اخیر در آشکارساز لایگو رخ داد. طی این رویداد برهمکنشی و بلعیدن دو سیاهچاله توسط یکدیگر و تابش گرانشی آن رصد گردید این رویداد انقلابی بزرگ در توجیه نظریه سیاهچالهها را رقم زد. دومین رویدادنیز مربوط به مشاهده اولین سیاه چاله و افق رویداد آن توسط مجموعه تلسکوپهای افق رویداد است.
بوجود آمدن سیاهچالهها به سناریوهای شکلگیری کهکشانها باز میگردد،سیاهچالهها به انواع مختلفی تقسیم میشود. برخی از این سیاهچالهها با عنوان سیاهچالههای سنگین(Super-Massive Black Holes) شناخته میشود که بعضا بین میلیون تا میلیارد برابر جرم خورشید جرم دارد. این سیاه چالههای سنگین معمولا در هستههای فعال کهکشانی دیده میشود. برای مثال این عقیده وجود دارد که در مرکز کهکشان راه شیری یک سیاهچاله سنگین وجود دارد که میلیون برابر جرم خورشید جرم دارد.
این سیاهچاله که بنام (کمان آ) نامگذاری گردیده است چندی پیش توسط 10 تلسکوپ قوی در مکانهای مختلف دنیا و بطور همزمان با دیدن مرکز کهکشان راه شیری رصد گردید و اولین مرتبه در علم اختر شناسی بود که یک سیاهچاله رصد میگردید.
پیج اینستاگرام:
siahchalehh@
برچسبها: سیاهچاله , افق رویداد , کرمچاله , کهکشان
تقریبا چهار میلیارد سال پیش، مشتری در جایگاه فعلی خود در دسته بندی سیارات بیرونی قرار گرفت
وبگاه کرمچاله:ستاره شناسان باستانی این سیاره را به یاد پادشاهان رومی، ژوپیتر نامیدند. از دیگر نامهای این سیاره مشتری و هرمز و پادشاه سیارات است.

.
ویژگیهای فیزیکی سیاره مشتری
سیاره مشتری چهارمین شی درخشان منظومه شمسی است و تنها خورشید،قمر زمین, ماه و زهره از آن درخشانتر هستند.
سیاره مشتری پنجمین سیاره از خورشید و بزرگترین سیاره در سیستم خورشیدی است؛ جرم این سیاره 318 بار بیشتر از جرم زمین و یک هزارم جرم خورشید و از تمام سیارات منظومه خورشیدی دو نیم برابر بزرگتر است همچنین قطر مشتری 11 برابر قطر زمین و چگالی آن 33/1گرم در هر سانتی متر مکعب است.
این سیاره یک ستاره نارس است چون جرم آن کم بوده، دما در مرکز آن افزایش نیافته و همجوشی هستهای اتفاق نیفتاده است. در نتیجه به جای ستاره به سیاره تبدیل شده است.به دلیل بزرگی این سیاره در آسمان شب میدرخشد

پادشاه سیارات,مشتری ، جاذبه زیادی دارد، وزن در آن بیشتر از سیاره زمین است به طوری که اگر وزنهای روی زمین 32 کیلوگرم باشد در این سیاره 84 کیلوگرم میشود

.
مگنتوسفر ( مغناطیسسپر، منطقه مغناطیسی پیرامون یک جرم فضایی ) سیاره مشتری بزرگترین پدیده در سیستم خورشیدی است؛ میدان مغناطیسی این سیاره 20 برابر از زمین قویتر است

طول یک روز در سياره مشتری
این سیاره در مدار بیضی شکل دور خورشید میچرخد و این چرخش 4333 روز زمینی(12 سال زمینی) طول میکشد. مشتری دارای کوتاهترین روز در منظومه شمسی است. یک روز در مشتری تقریبا 10 ساعت طول میکشد

ساختار مشتری
سیاره مشتری یک سیاره غولآسا از گاز، مایع و مقدار بسیار کمی سطح جامد است، سطح این سیاره ترکیبی از ابرهای فشرده شده و غلیظ قرمز، قهوهای، زرد و سفید رنگ است؛ این ابرها در مناطقی با رنگ روشن به نام حوزه و مناطقی با رنگ تیره به نام کمربند به شکل ممتدو به موازات با استوا به طور منظم دور این سیاره میچرخند.
جو بالاتر مشتری از کمربندهای ابری تشکیل شده است، این ابرها ازعناصر کریستال مانند آمونیاک، سولفور و ترکیب این دو ماده، پدید میآیند.
اتمسفر مشتری شبیه به خورشید این ستاره میزبان منظومه شمسی ما است که بیشتر از هیدروژن و هلیوم درست شده است؛ تقریبا 90 در صد هیدروژن و 10 درصد باقیمانده از هلیوم و در صد کمی ازعناصر گازهای دیگر است.
در ریر جو مشتری، که پر از هیدروژن است، طبقات گاز هیدروژن فشرده شده، هیدروژن فلزی مایع و هسته یخی، سنگی و فلزی وجود دارد.

لکهسرخرنگ مشتری
سیاره مشتری به دلیل داشتن لکه سرخ رنگ، دارای معروفیت زیادی است؛ این لکه نشانگر طوفانی بزرگ در سطح این سیاره است و با تلسکوپهای زمینی قابل مشاهده است، این طوفان به مدت حداقل 300 سال در آنجا بوده و آنقدر بزرگ است که 3عدد از زمین میتواند در آن، جا بگیرد.

اقمار پادشاه سیارات, سیاره مشتری
این سیاره دارای حداقل 63 ماه است؛ 4 عدد از بزرگترین و شناخته شدهترین این ماه ها که در سال 1610 توسط گالیله کشف شد که آیو (Io)، اروپا (Europa)، گانیمید (Ganymede) و کالیستو (Callisto) نام دارند. به این ماه ها اقمار گالیله ایی میگویند.این اقماربه راحتی با یک دوربین چشمی معمول در آسمان قابل مشاهده هستند.

گانیمید بزرگترین قمر در منظومه خورشیدی ما است.
آیو، فعالترین آتشفشانهای موجود در کل سیارات یا اقمارمنظومه خورشیدی را دارا,است.
کالیستو دارای کمترین انعکاس از چهار اقمار گالیله ایی است و این مورد نشان میدهد که سطح آن ممکن است از سنگ و سخره تیره و بی رنگ تشکیل شده باشد.
اروپا، یک اقیانوسی با عمق ۱۰۰ کیلومتر دارد، گفته میشود میزان آب این قمر دو برابر زمین است و تماما سطح آن تا عمق 4کیلومتر یخ زده است.

قمر آیو

قمر اروپا

قمر گانیمد

قمر کالیستو
حلقه سیاره مشتری
مشتری دارای تعدادی حلقه است، این حلقهها خیلی چگال هستند و به راحتی با تلسکوپ ها دیده نمیشوند.
اولین باری که کاوشگرها به سیاره مشتری نزدیک شدند، توانستند حلقه سیاره مشتری را مشاهده کنند.
حلقه سیاره مشتری از ذرات گرد و غبار که از برخورد اقمار کوچکتر مشتری با ستارههای دنباله دار به تشکیل گردیده؛ این حلقهها توسط فضاپیماهای اکتشافی, کشف شدند.
سه حلقه مشتری به ترتیب زیر نامگذاری شدهاند:
حلقه هاله به عرض 22800 کیلومتر، حلقه اصلی که حلقهای نازک و نورانی است به عرض 6400 کیلومتر و حلقه تار عنکبوت که رقیقترین و پهن ترین حلقه ، به عرض 8500 کیلومتر است.

نویسنده : کاووس پدیدار
وبگاه: کرمچاله kermchale.ir
تلگرام: uoniverse@
برچسبها: سیاره , مشتری , سیاره مشتری , منظومه شمسی
بعد چهارم :


نظریه اول هاوکینگ بر این اساس مطرح شده است که باید زمان را در قالب یک بعد، مانند طول، عرض و یا ارتفاع در نظر گرفت. وی در مثالی می گوید: “در هنگام رانندگی به سوی جلو حرکت می کنید، این یک جهت است، به سمت راست یا چپ دور می زنید، این جهتی دیگر است، جهت سوم زمانی است که بر روی یک جاده کوهستانی حرکت می کنید و بعد چهارم در چنین سفری زمان است.”
هاوکینگ می گوید: “فیلمهایی با مضمون سفر در زمان معمولا ماشینهای عظیم و پر مصرفی را نشان می دهند که مسیری را در میان بعد چهارم گشوده و تونلی را در دل زمان باز می کند. مسافر زمان نیز خود را برای تجربه ای ناشناخته آماده کرده و وارد این تونل شده و آنگاه در ناکجاآبادی ظاهر می شود. شاید مفهوم کلی چنین شیوه ای کاملا بعید و کاملا متفاوت از واقعیت به نظر آید اما ایده کلی آن چندان غیر عقلانی نیست.

“در واقع قوانین فیزیک با ایده سفر در زمان از طریق درگاه هایی به نام “کرم چاله” انطباق دارند. این درگاه ها در اطراف ما پراکنده اند تنها به دلیل کوچک بودن امکان مشاهده آنها وجود ندارد. این حفره ها در گوشه های پنهان فضا و زمان خود را نمایان می کنند. هیچ چیز مسطح و جامد نیست، در صورتی که از فاصله ای بسیار نزدیک به هر جسمی نگاه کنید حفره ها و چین خوردگی هایی را می توان در آن مشاهده کرد. این یکی از اصول بنیادین فیزیک است که شامل حال زمان هم می شود.”
کانال تلگرام:
uoniverse@
پیج اینستاگرام سیاهچاله1 :
siahchalehh1@
برچسبها: استیون هاوکینگ , بعد چهارم , زمان , سفر در زمان
زایش و مرگ ستارگان
چندی پیش به اصرار برادر همسرم فیلم بسیار معروف "بین ستاره ای" را تماشا کردم. این فیلم به طرز نسبتا قابل قبولی نسبت به مسائل علمی اخترشناسی وفادار بود. ستارگان نوترونی، سیاه چاله ها، اتساع زمان ، مکانیک کوانتوم و غیره در این فیلم مورد دقت بود.

تصمیم گرفتم در مورد زایش و مرگ ستارگان بر اساس مکانیک کوانتوم و نسبیت عام و خاص اینشتین پستی برای عموم خواندگان بگذارم که قابل فهم باشد. پست فعلی تماما بر اساس سه پست قبلی در مورد نسبیت اینشتین، مکانیک کوانتوم و ذرات بنیادی است. لطفا قبل از خواندن پست فعلی، مطمئن شوید که سه نمونه از پستهای قبلی این وبگاه را خوانده اید.
ستاره چیست؟
ستاره چیزی نیست جز تجمعی از گاز (عمدتا هیدروژن) که به علت نیروی گرانش کنار هم کشیده شده اند. نمونه کاملا آشنای ستارگان، کره خورشید است. برای ادامه مطلب باید دانست که سرنوشت هر ستاره وابسته به جرم اولیه آن است. این جرم با واحد "جرم خورشید" اندازه گیری میشود که در واقع برابر است با دو نونیلیون (ده به توان سی) کیلوگرم ماده.

ستارگان ردیف (سکانس) اصلی
بدنبال انباشته و فشرده شدن گازهای متراکم کنار هم، فشار درون ستاره کم کم بالا میرود. افزایش فشار و حرارت درون ستاره منجر به گداخت هسته (فیوژن) درون مرکز ستاره شده که باعث میشود در برابر فروپاشی ستاره در زیر بار جاذبه خود مقاومت کند. شکل فوق نمای تولد یک ستاره را نشان میدهد. ستارگان در این مرحله از هیدروژن به عنوان سوخت استفاده میکنند و چهار اتم هیدروژن را به یک اتم هلیوم تبدیل میکنند. این تبدیل بر اساس نسبیت خاص اینشتین و هم ارزی ماده و انرژی مقدار زیادی انرژی تولید میکند. جالب است بدانید از همین انرژی در بمب هیدروژنی استفاده میشود و قرار است از همین انرژی در رآکتورهای گداخت استفاده شود.

ستارگان با جرم متوسط مانند خورشید معمولا با سرعت نسبتا کمی سوخت هیدروژن خود را مصرف میکنند (به عنوان مثال عمر خورشید تقریبا ده بیلیون سال خواهد بود یا ده به توان ده سال که البته نیمی از آن گذشته است)، در حالیکه ستارگان با جرم بیشتر با سرعت زیادی سوخت خود را مصرف کرده و به اتمام میرسانند. بسته به جرم ستاره یکی از اتفاقات زیر برای ستاره خواهد افتاد:
کوتوله های قرمز
کوتوله های قرمز جرم بسیار کمی دارند (کمتراز نصف خورشید). این ستارگان با سرعت بسیار کم سوخت خود رامصرف کرده و در پایان عمر کم کم محو و محو شده و عملا سوختشان بدون هیچ اتفاق خاصی تمام میشود. در واقع تا تریلیونها سال این ستارگان بر جای خود برقرارند. این ستارگان پرشمارترین ستارگان کهکشان راه شیری هستند.


غولهای سرخ
ستارگان با جرم معادل نصف تا هشت برابر خورشید پس از اینکه هیدروژن خود را تقریبا به انتها رساندند شروع به بزرگ شدن میکنند و بسیار بسیار حجیم میشوند. به عنوان مثال خورشید در پایان عمر خود احتمالا آنقدر بزرگ میشود که زمین را هم خواهد بلعید یا بسیار نزدیک زمین خواهد رسید (شکل زیر)


پس از این مرحله یا به سرعت یا به تدریج ستاره از هلیوم به عنوان سوخت استفاده خواهد کرد وسپس ستاره دوباره به اندازه نسبتا کوچکی باز میگردد و سیکل مربوطه دوباره تکرار میگردد ولی این بار با سرعت خیلی بالا. پس از اتمام سوخت هلیوم، قشر بیرونی ستاره تبدیل به گرد و غبار کیهانی شده و ستاره تبدیل به یک کوتوله سفید میشود.
شکل بالا نمایشی از مرحله غول سرخی خورشید از روی زمین است.
کوتوله های سفید
کوتوله های سفید بازمانده ناشی از کلاپس گرانشی ستاره های با جرم متوسط هستند (مانند خورشید). این ستاره ها از الکترونها تشکیل شده اند و بر اساس اصل طرد پائولی این الکترونها دیگر دچار فروپاشی گرانشی نمیشوند و تا مدتها به همین صورت باقی خواهند ماند. پس از میلیاردها سال دیگر حرارتی در ستاره باقی نخواهد ماند و تبدیل به کوتوله سیاه خواهد شد.


شکیل بالا نزدیکترین کوتوله سفید به زمین به نام سیریوس بی را نشان میدهد
شکل بالاتر نمایی از مقایسه سایز خورشید، یک غول سرخ و یک ابر غول سرخ است
ستاره های نوترونی
ستاره های نوترونی منحصرا از نوترون تشکیل شده اند و باز هم بر اساس اصل طرد پائولی بر فروپاشی گرانشی غلبه میکنند. یک ستاره نوترونی جرمی حدود دو برابر خورشید را دارد در یک قطر ده تا دوازده کیلومتر و بسیار بسیار چگال است. هر قاشق چایخوری از ستاره نوترونی حدود هزار تن جرم خواهد داشت.
به علت چگالی بسیار بالای ستاره های نوترونی و بر اساس نسبیت عام اینشتین.، در نزدیکی ستاره های نوترونی زمان و مکان چنان خمیده است که هر دقیقه بر روی سیاره نوترونی میتواند چند ماه بر روی کره زمین طول بکشد. ستاره های نوترونی چنان نور را خم میکنند که در صورت مشاهده یک ستاره نوترونی از روبرو بیش از نیمی از آن را خواهیم دید (شکل زیر)ا


سیاهچاله ها
بر طبق نسبیت عام اینشتین اگر جرم کوتوله سفید از حد چاندراسخار(یک و چهار دهم خورشید) و جرم ستاره نوترونی از حد تلمان-اوپنهایمر (حدود یک و نیم تا سه خورشید) بیشتر باشد ستاره کاملا زیر بار جرم خود فرو میپاشد و تبدیل به یک سیاهچاله میشود. سیاهچاله جایی از فضا است که خمیدگی فضا و زمان در آن بینهایت است و در واقع حتی نور هم از جاذبه آن نمیتواند بگریزد. احتمالا در مرکز بسیاری از کهکشانها سیاهچاله های بسیار عظیمی قرار دارند.


(شکل 2)نمای سیاهچاله ای را نشان میدهد که در فیلم "بین ستاره ای" نمایش داده شد. حلقه عمودی دور سیاهچاله ای که میبینید در واقع به علت خمیدگی شدید نور در کنار آن اتفاق افتاده است والا باید فقط حلقه افقی دیده شود. در واقع شما دارید حلقه افقی پشت سیاهچاله را میبینید و شکل یک تصویر تمام آرایه های تلسکوپی دقیق بروی زمین و فضا میباشد که هم زمان و در یک لحظه همگی به مرکز کهکشان خودمان چشم دوخته و توانستند اولین تصویر از یک سیاه چاله آن هم در مرکز کهکشام خودمام بنام سیاه چاله مرکزی (کمان A)را به ثبت برسانند.
باید دانست بر خلاف تصور، یک سیاهچاله تمام اطراف خود را نمیبلعد بلکه فقط اجسامی که از یک فاصله به نام "افق رویداد" به آن نزدیکتر میشوند ،دیگر راه فراری نخواهند داشت. اگر یک سیاهچاله با جرم خورشید به جای خورشید در منظومه شمسی قرار دهیم اتفاق خاصی نمی افتد. ما باز هم به دور آن خواهیم گشت و خورشید را احتمالا مشابه تصویر بالا خواهیم دید. در سیاهچاله تمام فرمیونها به طریقی به بوزون تبدیل میشوند و در یک نقطه از فضا تمام جرم متمرکز میشود. ما از ماهیت این جرم بی خبریم..
کمی از جدیت در آییم
الف- اگر میخواهیم از شر مادر زن یا مادر شوهر خود راحت شوید هرگز او را به سفر دور سیاهچاله نفرستید، پس از برگشت او و شما احتمالا همسن باشید یا ازاو پیرتر. این به علت اثر انبساط زمان در اطراف سیاهچاله بر اساس نسبیت عام است.
ب- اگر میخواهید برای جوان ماندن نسبت به مادر شوهر خود به روی یک ستاره نوترونی بپرید دوباره کمی فکر کنید. قبل از رسیدن بر روی ستاره مانند اسپتاگتی کش خواهید آمد و پایان عمر شما سر میرسد.
ج- سعی کنید همسرتان را از افراد بسیار بزرگ و با جرم زیاد انتخاب کنید که در پایان عمر خود مانند یک ابرنواختر پولهایش را به اطراف شما بریزد.
د- البته اگر همسر شما اتفاقا از حد چاندراسخار پر جرمتر بود آنگاه دیگر در پایان عمر تبدیل به سیاهچاله شده و تمام پولهای شما را میبلعد. پس در انتخاب جرم همسر خود دقت کنید
ه- اگر میخواهید روی دیگر همسرتان را ببینید یک همسر از ستاره های نوترونی انتخاب کنید. جاذبه او چنان نور را خم میکند که پشتش را میبینید
و- خانمهایی که میخواهند لاغر شوند یک راه لاغر شدن این است که آنقدر چاق شوید که بالاخره در زیر بار جاذبه خود فروبپاشید و تبدیل به سیاهچاله شوید. در این صورت اصلا جایی را از فضا اشغال نخواهید کرد ولی هر چه بخواهید جرم دارید و هرچه هم بخواهید میتوانید ببلعید و لذث ببرید
نویسنده مقاله :
کاووس پدیدار
تصاویر :
انتخابی از جسجوگر گوگل
مترجم متن :
کاووس پدیدار
کانال تلگرام ما :
HTTPS://T.ME/UONIVERSE
کانال تعرفه تبلیغات و تبلیغ :
HTTP://I.ME/TABLIGHATCHEE
کانال موزیک ویدئوهای ماندگار :
HTTPS://T.ME/BEHESHTEROCKBAAZ
موضوعات مرتبط: دانستنیهایی در مورد نجوم ، ستاره شناسی نظری ، دانستنیهای اختر فیزیک(قسمت دوم) ، دانستنیهای نجومی
برچسبها: سیاهچاله , ستاره نوترونی , غول سرخ , کوتوله سفید

۲۹/تیر/۱۳۹۸
گروه نجوم کرمچاله/سایت کرمچاله:
۵۰ سال پیش نیل آرمسترانگ و باز آلدرین، دو فضانورد آمریکایی، در مأموریت «آپولو ۱۱» پا روی کره ماه گذاشتند.
ماهنشین «ایگل»، قسمتی از سفینه فضایی «آپولو ۱۱»، دقیقا در ساعت ۲۰:۱۸ به وقت گرینویچ بر سطح ماه فرود آمد و حدود شش ساعت بعد، در ساعت ۲:۵۶، آرمسترانگ با پای چپش قدم بر سطح ماه گذاشت و گفت: «این گامی کوچک برای انسان و پرشی بزرگ برای بشریت است».
آن لحظات را حدود نیم میلیارد نفر از تلویزیون تماشا کردند.
نیل آرمسترانگ در سال ۲۰۱۲ در ۸۲ سالگی درگذشت.
آئینهای یادبود پنجاهمین سالگرد فرود انسان بر ماه از چند روز پیش در آمریکا در جریان است و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، نیز روز جمعه در کاخ سفید با باز الدرین و مایکل کالینز، تنها بازماندگان آن سفر فضایی، و همچنین خانواده نیل آرمسترانگ دیدار کرد.
آقای ترامپ در این دیدار خطاب به جیم برایدنستین، رئیس فعلی ناسا، گفت ترجیح وی این است که به جای بازگشت به پروژه ماه، بهتر است به سفر به مریخ فکر کرد.
رئیس جمهوری آمریکا دو سال پیش نیز با امضای دستورالعملی از ناسا خواسته بود که کشف و تفحص انسانی را در برنامههای فضایی در اولویت قرار دهند.
باز آلدرین که اکنون ۸۹ سالگی را میگذراند روز شنبه در پیامی توئیتری نوشت: «به عقب که نگاه میکنم، فرود بر ماه فقط یک کار نبود؛ فرصتی تاریخی برای اثبات روح آمریکا میتواند به دنیا بود».
آقای آلدرین پس از این توئیت به همراه مایک پنس، معاون رئیس جمهوری آمریکا، رهسپار «مرکز فضایی کندی» در ایالت فلوریدا شد.
قرار است مراسم یادبود پنجاهمین سالگرد فرود انسان بر روی ماه با سخنرانی آقای پنس در این مرکز برگزار شود.
تنظیم برای سایت کرمچاله:
کاووس آرتمیس پدیدار
کانال تلگرام کرمچاله : uoniverse@
کانال تلگرام سه قدم بالاتر از بهشت: beheshterockbaaz@
کانال تلگرام تبلیغاتچیی :tablighatchee@
برچسبها: نیل آرمسترانگ , باز آلدرین , آپولو ۱۱ , سفینه فضایی

ماساتوشی کوشیبا
به مناسبت خدمات پیشگامانه در اختر فیزیک به ویژه به مناسبت شناسایی نوتریونهای کیهانی
زادهٔ ۱۹ سپتامبر ۱۹۲۶ در تویوهاشی، آیچی
متولد کشور ژاپن که در سال 2002 مفتخر به دریافت جایزه نوبل گردید.

ریکارد جاکونی
به مناسبت خدمات پیشگامانه به اختر فیزیک,که به کشف سر چشمه های کیهانی اشعه X انجامیده است
متولد کشور آمریکا 1931
آلکسی آ.آبریکوسف(آمریکایی-روسی)1928
ویتالی ل.گینزبورگ(روی)1916
آنتونی ج.لگیت(1938)(بریتانیایی و آمریکایی)
به خاطر خدمات پیشگامانه به نظریه ابر رساناها و ابر سیال ها
دیوید ج گراس(آمریکایی-1941)
ه.دیوید پولیستر(آمریکایی-1949)
فرانک ویلیج(آمریکایی-1951)
به مناسبت کشف آزادی مجانی درنظریه ی برهمکنش قوی
یک رویه به روی ج.گلاویر(آمریکایی-1925)

به مناسبت خدماتش به نظریه کوانتومی مربوط به همدوسی نوری یک نیمه مشترکا" به
جان ل.هال(آمریکایی-1934)
تئودور و.هنش(آلمانی-1941)
به مناسبت خدماتشان به گسترش طیف نمایی دقیق بر لیزر,از جمله شیوه شانه ای بسامد نوری
ویلیام د.فیلیپس(آمریکایی-1948)

به مناسبت ابداع روشهایی برای خنک سازی و دام اندازی اتمها با نور لیزری
ریموند دیویس کهتر{آمریکایی}(1914)

ماساکوشی توشیبا{ژاپنی}(1926)
به مناسبت خدمات پیشگامانه به اختر فیزیک,به ویژه به مناسبت شناسایی نوتریونهای کیهانی
ویلیام.دوفیلیکس{آمریکایی}(1948)
به مناسبت ابداع روشهایی برای خنک سازی و به دام اندازی اتمها با نور لیزری

به مناسبت بررسی های نظری و تجربی درباره واکنش های هسته ایی در تشکیل عناصر شیمیایی جهان هستی "اهمیت" دارند
آرنلوآلن پنزیاس{آمریکایی}(1933)

رابرت وودرو ویلسون{آمریکایی}(1936)

به مناسبت تلاششان ذر راه کشف تابش زمینه میکروموج کیهانی یا همان اختلالات دمایی پس از انفجار بزرگ که به اختصارCMB نامیده میشود
ادامه دارد...
گردآوری و تنظیم برای سایت:
کاووس پدیدار
کانال تلگرام:
UONIVERSE@
کانال تلگرام تبلیغات:
TABLIGHATCHEE@
کانال تلگرام سه قدم بالاتر از بهشت:
BEHESHTEROCKBAAZ@
WWW.KERMCHALE.IR
برچسبها: جایزه نوبل , فیزیک , اخترفیزیک , رابرت ویلسون

نخستین مولکولها پس از آنکه مهبانگ در حدود ۱۳.۸ میلیارد سال پیش رخ داد، عناصری کلیدی در تشکیل و ایجاد تمام آنچه امروزه در گیتی وجود دارد، هستند.
نجوم کرمچاله/آرتمیس پدیدار
نجوم کرمچاله:
بهگزارش کرمچاله:دانشمندان و ستارهشناسان موفق شدهاند نخستین مولکول جهان را پس از مهبانگ (بیگ بنگ) رصد کنند.
مهبانگ در حدود ۱۳.۸ میلیارد سال پیش رخ داد؛ بنا بر نظریه مهبانگ، تمام گیتی از وضعیت بسیار بسیار متراکم نخستین آغاز شده، انبساط و تکامل پیدا کردهاست.
نخستین مولکولها در زمانی که مهبانگ رخ داده، عناصری کلیدی در تشکیل و ایجاد تمام آنچه امروزه در گیتی وجود دارد، هستند.
آنچه دانشمندان و ستارهشناسان بهتازگی رصد کردهاند مولکول هلیوم هیدرید (HeH)، بهعبارتی ترکیبی از هلیوم و هیدروژن است، که محل یافتن آن حدود سه هزار سال نوری با زمین ما فاصله دارد.
این مولکول در «رصدخانه استراتوسفری اخترشناسی فروسرخ» (سوفیا) رصد شدهاست. رصدخانه «سوفیا» رصدخانهای هوایی و مشترک بین مرکز هوافضای آلمان و «ناسا» است.
نتیجه تازهترین کشفیات قرار است امروز در ژورنال علمی پژوهشی «نیچر» منتشر شود.
البته هلیوم هیدرید یون (HeH+) سالهاست که بهعنوان نخستین مولکول پیشنهاد شده، با این حال دانشمندان و پژوهشگران موفق نشده بودند هیچ نشانهای از وجود آن در گیتی بیابند.
نشریه «ساینس» نیز یادآوری کردهاست که هلیوم هیدرید سالهاست که عنوان «سپیدهدم شیمی» را به خود اختصاص دادهاست.
هلیوم پس از هیدروژن، دومین عنصر سبک و نیز دومین عنصر فراوان در کیهان است. گفته میشود نزدیک به ۷۵ درصد جرم گیتی از هیدروژن ساخته شده و نزدیک به ۲۴ درصد آن نیز از هلیوم.
هلیوم هیدرید یون (که دارای بار الکتریکی مثبت) است نخستین بار در سال ۱۹۲۵ و در آزمایشگاه تولید شده بود.
در سال ۱۹۷۰ دانشمندان گفتند که این عنصر باید به طور طبیعی در فضای میانستارهای، فاصله میان سامانههای ستارهای، وجود داشته باشد، اما تا امروز رصد آن برای ما ساکنان زمین ممکن نبود.
رالف گوستن، ستارهشناس انیستیتو ماکس پلنک، به سیانان گفته است «شیمی گیتی با هلیوم هیدرید یون>> آغاز شد. اما فقدان مدرکی قابل استناد دال بر وجود آن در فضای میانستارهای به یک معمای غامض برای دانش و ستارهشناسی تبدیل شده بود.
رصدخانه «سوفیا» مولکلول اولیه را در «سحابی سیارهنمای انجیسی ۷۰۲۷» رصد کرده و یک اسپکترومتر با وضوح بالا از آن را ثبت کردهاست.
اسپکترومتر یا طیفسنج، ابزاری برای اندازهگیری خصوصیات نور بر اساس تجزیه بازه فرکانسهای تابش الکترومغناطیسی است.
سحابی سیارهنما، گونهای از سحابیهای کیهانیست، که پس از مرگ ستارگان ایجاد میشود و از گاز و پلاسما تشکیل شدهاست. پژوهشهای پیشین نشان میدهد که انجیسی ۷۰۲۷ سحابی سیارهنمای جوان و فشردهای است.
منبع:
ساینس، سیانان، فیزیکال ریویو، نشریه ستارهشناسی و اخترفیزیک
ترجمه وتنظیم از:آ.پ
لینک کانال نتگرام ما:
uoniverse|@
لینک ربات آموزش وسرگرمیتگرام ما:
uoniverse_bot@
لینک کانال تلگرام رزرو نبلیغات:
tablighatchee@
ادمین:
kavosp@
برچسبها: مهبانگ , مولکول هلیوم هیدرید , رصدخانه استراتوسفری اخترشناسی فروسرخ , فیزیکال ریویو
کرمچاله/آرتمیس پدیدار
داستانهای علمی-تخیلی اوایل قرن بیستم سیارۀ ناهید را به عنوان سرزمینی دلپذیر با دمای مناسب، جنگل، باتلاق و حتی دایناسور توصیف کردند. در سال ۱۹۵۰، افلاکنمای هایدن در موزه تاریخ طبیعی آمریکا پیش از آغاز دوران مدرن شرکتهای فضایی بلو اوریجین، اسپیس ایکس و ویرجین گالاکتیک درخواست اولین ماموریت توریستی فضایی را کرد. متقاضیان تنها می بایست نشانی خود را ارسال کرده و مقصد مورد نظر خود از جمله سیاره ناهید را در برگه علامت بزنند.

به گزارش کرمچاله، امروزه سیارۀ ناهید مقصد غیرمحتملی برای توریسم فضایی تلقی می شود. همانطور که در ماموریتهای بسیار قبلی در چند دهۀ گذشته مشخص شد، این سیاره بیشتر از اینکه بهشتی برای توریستها باشد، دنیایی جهنمی با دمای بسیار بالا، جوی سمی و آلوده و فشاری خردکننده در سطح آن است. با این وجود، ناسا در حال حاضر مشغول انجام تحقیقاتی بر روی ماموریتی مفهومی و حامل انسان به سیارهی مریخ است. این ماموریت با نام ایدهی عملی ارتفاع بالای ناهید شناخته می شود.
اما چگونه انجام چنین ماموریتی ممکن است؟ با وجود اینکه سیاره ناهید ۲ برابر سیاره عطارد از خورشید فاصله دارد، دمای سطح این سیاره (تقریبا ۴۶۰ درجۀسانتیگراد) بیشتر از عطارد است. این دما بیشتر از نقطۀ ذوب بسیاری از فلزها از جمله بیسموت و سرب است و حتی ممکن است این فلزها به صورت برف بر روی قله کوههای مرتفع این سیاره ببارند. سطح این سیاره، زمینی غیرقابل کشت و مملو از سنگهای بازالتی با ویژگیهای آتشفشانی و منطقههای کوهستانی به اندازه یک قاره (بر روی زمین) است. همچنین سطح این سیاره از نظر زمینشناسی جوان بوده و رویدادهای سطحسازی متعددی را تجربه کرده است. چنین رویدادهای شدیدی توسط تجمع گرما در زیر سطح اتفاق افتاده و باعث ذوب شدن سطح، آزادسازی گرما و انجماد دوبارۀ سطح شده است. به طور قطع چنین منظرهای برای هر بازدیدکنندهای، ترسناک است.
ماندن در جو
خوشبختانه ایدۀ اصلی ناسا از سفر به این سیاره، فرودآمدن بر روی سطح آن نیست و قرار است از جو چگال این سیاره به عنوان پایگاهی برای اکتشاف استفاده شود. هنوز به طور رسمی تاریخ دقیقی برای این ماموریت اعلام نشده است. این ماموریت طرحی بلند مدت بوده و به منظور موفقیت در آن از ماموریتهای کوچکتر آزمایشی بهره گرفته می شود. در واقع با تکنولوژِی امروزی امکان انجام چنین ماموریتی در حال حاضر وجود دارد. قرار بر این است از سفینههای فضایی بالون شکل که قابلیت ماندن در هوا به مدت طولانی را دارند استفاده شود.
با اینکه ممکن است غافلگیرکننده به نظر بیاید، جو بالایی سیاره ناهید، شبیهترین محل به زمین در منظومه شمسی به حساب می آید. فشار و دما بین ارتفاع ۵۰ و ۶۰ کیلومتری سطح را میتوان با مناطقی در قسمت پایینی جو زمین مقایسه کرد. فشار جوی سیاره ناهید در ارتفاع ۵۵ کیلومتری تقریبا نصف فشار جوی زمین در سطح دریا است. در واقع اگر لباس فشار نداشته باشید مشکلی متوجه شما نخواهد بود زیرا این فشار تقربیا برابر با فشار هوا در قله کلیمانجارو است. همچنین شما نیازی به عایقکردن خود ندارید زیرا دما در این منطقه بین ۲۰ تا ۳۰ درجه سانتیگراد است.
جو مناطق بالاتر از این ارتفاع چگالی لازم برای محافظت از فضانوردان در برابر تشعشعات یونیزه فضایی را دارد. فاصلۀ کمتر نسبت به خورشید نیز می تواند تشعشعات خورشیدی بیشتری را فراهم کند که میتوان از آن برای تولید انرژی استفاده نمود (حدود ۱٫۴ برابر). بالون مفهومی مورد نظر به دور سیاره شناور بوده و توسط باد جابجا می شود. این بالون می تواند به صورت موثر با مخلوط گازی قابل استنشاقی مثل اکسیژن و نیتروژن پر شده و خاصیت شناوری به بالون بدهد. امکان این عمل وجود دارد زیرا هوای قابل استنشاق چگالی کمتری نسبت به جو سیارۀ ناهید داشته و در نتیجه باعث بالا رفتن بالون می شود.

جو سیاره ناهید از ۹۷ درصد دیاکسید کربن، ۳ درصد نیتروژن و مقادیر ناچیزی از گازهای دیگر تشکیل شده است. جو این سیاره مقادیر بسیار کمی از اسید سولفوریک را در خود دارد که باعث تشکیل ابرهای چگال شده و یکی از دلایل اصلی درخشش این سیاره در منظومه شمسی است. در واقع این سیاره حدود ۷۵ درصد نوری که از خورشید بر آن می تابد را بازتاب می کند. این لایه ابری شدیدا بازتابنده در ارتفاع ۴۵ تا ۶۵ کیلومتری سطح سیاره قرار داشته و اسید سولفوریک آن تا ۳۰ کیلومتر پایینتر وجود دارد. بنابراین طراحی بالون مورد نظر باید در برابر ویژگی خورندگی اسید سولفوریک مقاوم باشد.
خوشبختانه ما تکنولوژی لازم برای فائق آمدن به مشکل اسید موجود در جو این سیاره را داریم. برخی مواد موجود در بازار نظیر تفلون و چند نوع پلاستیک مقاومت بالایی در برابر اسید داشته و می توان از آنها در ساخت لایۀ بیرونی بالون استفاده کرد. با در نظر گرفتن تمام این عاملها، شما امکان قدم زدن بر روی سکویی در خارج از بالون را دارید. تنها لازم است مخزن هوا و لباس مقاوم در برابر مواد شیمیایی با خود داشته باشید.
زندگی بر روی سیاره ناهید؟
سطح سیاره ناهید توسط رادار کاوشگر آمریکایی ماژلان از مدار آن نقشهبرداری شده است. اگرچه، تنها چند محل بر روی سطح سیارۀ ناهید توسط کاوشگرهای ونرا از شوروی در اواخر دهه ۱۹۷۰ مورد اکتشاف قرار گرفته است. این کاوشگران اولین و تنها تصاویر سطح سیارۀ ناهید را به زمین بازگرداندند. به طور قطع شرایط سطحی سیاره ناهید کاملا خالی از هرگونه حیات به نظر می رسد.
اگرچه جو بالایی این سیاره داستان مجزایی دارد. انواع مختلفی از موجودات اکسترموفیلی در زمین وجود دارند که می توانند شرایط جوی منطقۀ قرارگیری بالون را تحمل کنند. گونههایی نظیر اسیدیانوس اینفرنوس (گونهای از آرکیا یا باستانیان) را می توان در دریاچههای مواد مذاب ایسلند و ایتالیا پیدا کرد. باکتریهای هوابردی نیز در ابرهای زمین مشاهده شده است. هیچکدام از این موارد وجود حیات در جو سیارۀ ناهید را تایید نمی کنند اما امکان آن وجود دارد و می توان آن را با ماموریت پیش روی ناسا مورد بررسی قرار داد.

شرایط اقلیمی کنونی و ترکیبات جوی نتیجهی اثر گلخانهای افسار گسیختهای (اثر گلخانهای شدیدی که قابل برگشت نیست) است که سیارۀ ناهید را در اوایل دوران تاریخچه آن، از سیارهای قابل سکونت و شبیه به زمین به وضعیت فعلی آن تغییر داده است. در حالی که ما فعلا انتظار مشاهدۀ تغییرات گسترده در زمین را نداریم، مشخص است که شرایط فیزیکی مشخصی می توانند باعث ایجاد تغییرات عمده در اقلیم یک سیاره شوند.
ما می توانیم با آزمایش مدلهای اقلیمی کنونی با مقیاس شرایط شدید سیارۀ ناهید مشخص کنیم چگونه اثرات اقلیمی مختلف میتواند منجر به تغییرات اقلیمی گسترده شود. بنابراین سیاره ناهید میتواند ابزاری برای آزمایش خط قرمز مدلهای اقلیمی کنونی ما بوده و اطلاعاتی در خصوص سلامت بومی سیاره زمین برای ما فراهم کند. با اینکه سیاره ناهید نزدیکترین همسایۀ ما در منظومه شمسی است، هنوز ما اطلاعات کمی دربارۀ این سیاره در اختیار داریم. در نهایت درک علت وجود گذشتهای کاملا متفاوت در دو سیاره مشابه می تواند به ما در فهم تکامل منظومه شمسی و حتی منظومههای دیگر کمک کند.
artimis padidar
کانال تلگرام کرمچاله: @uoniverse
برچسبها: سیاره , سیاره ناهید , زمین , ناسا

بررسی نظریه دنیاهای موازی و استفاده از آن در روان شناسی موفقیت
خالق بی نهایت جهان ، به هر جهان یک سهم خاص داده است.
در حال حاضر لغت جهان(Universe) تنها به بخش کوچکی از مالتی ورس(Multiverse) که ما قادر به مشاهده آن هستیم، اشاره می کند. این نگرش جدید به ما کمک می کند تا به پاسخ برخی سوالات حیرت آور دست پیدا کنیم. به عنوان نمونه، چرا دنیای ما و قوانین حاکم بر آن تنها بر پایه وجود و هستی و زندگی بنا شده است؟
برخی معتقدند که دلیل آن این است که خالق هستی فقط یک دنیا و آن هم همین دنیایی که هستیم را خلق کرده است. اما خالق بی نهایت می تواند بی نهایت دنیا خلق کند. اما در دیدگاه چند جهانی، ما تنها در یکی از جهان های مشابه بی شمار زندگی می کنیم
امروزه بسیاری از فیزیکدانان معتقدند که جهان مشابه (Parallel Universes ) اهداف عالی تری را دنبال می کنند. آنها معتقدند که این دیدگاه به بسیاری از پرسش های شگفت انگیز در تمامی رشته های علمی پاسخ می دهد. سوالاتی که در نتیجه آزمایشات مختلف در مورد ساختار و طبیعت ماده و انرژی ایجاد شده اند. دانشمندان از طریق همین آزمایش ها متوجه شده اند که موج های رادیویی از قبیل نور و گرما ، خصوصیات ذره ای نیز دارند و انرژی خود را از (کوانتا) به دست می آودند
بسیاری از فیزیکدانان برجسته قرن گذشته، از جمله اینشتین تلاش کردن تا پاسخی برای این اثر تداخلی بیابند. و در نهایت تلاش آنها منجر به خلق نظریه نوینی شد به نام نظریه کوانتوم.
در سال 1925 شرودینگر فیزیکدان اترشی، معادله ای را ارائه کرد که به نظر می رسید بتوان به کمک آن به اصول و مبنی یافته های نوین دست یافت. در وهله اول به نظر می رسید این معادله مانند دیگر معادلات فیزیک به منظور توضیح رفتار موج گونه به کار میروند. اما چیزی شگرف در این معادله وجود داشت. طبق معادله شرودینگر هر ذره از طیف وسیعی از امواج شکل گرفته که هر کدام از آنها یکی از وضعیت های ذره را نشان می دهند.
مساله ای که به مدت چند دهه باعث شگفتی شرودینگر و دیگر فیزیکدانان گردید این بود که یک ذره چطور خود را از دیگر وضعیت های ممکن خلاص می کند. در نهایت اکثر آنها نظریه تفسیر کپنهاگن (Copenhagen Interpretation) را که توسط نیلز بور، فیزیکدان دانمارکی ارائه شده بود پذیرفتند. هر چند هنوز مشخص نیست که این مساله چرا و چگونه اتفاق می افتاد
در سال 1957 یک دانشجوی فارغ التحصیل پرینستون به نام هاف اورت با ارائه پیشنهادی جسورانه با نظریه نیلز بور مخالفت کرد. بر طبق نظریه مشهور او به نام (Many Worlds Interpretation) وجود طیف وسیعی از امواج دلیلی است بر وجود همزمان یک ذره در تعداد زیادی از جهان های مشابه، در حالیکه ما تنها یکی از وضعیت های ممکن را میبینیم، زیرا در هر یک از جهان های مشابه تنها یک وضعیت وجود دارد. بدین ترتیب وضعیتی را که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم وضعیتی است که به جهان خود ما اختصاص دارد. با این حال، جهان های دیگر بر آنچه تاثیر می گذارند. به نحوی که در نتیجه تاثیر امواج آنها بر امواج موجود در جهان ما (حتی یک ذره) اثرات تداخلی ایجاد می شود
بدین ترتیب جفری تیلور حق داشت که از نتیجه آزمایش خود دچار شگفتی و حیرت شود چرا که او اولین فردی بود که جهان های مشابه را کشف کرد.
*****
فیزیک کوانتوم کاشف یک دنیای عجیب و غریب است و هرکس بخواهد به این فیزیک اعتقاد داشته باشد باید دست از پاره ای تفکرات قبلی خود در مورد جهان مادی بردارد.به عنوان مثال طبق فیزیک کوانتوم عمل مشاهده موجب می شود که آنچه مشاهده می شود (اتفاق می افتد) تغییر یابد! این بدان معنی است که نتیجه اتفاقاتی که در جهان اتمی می افتند متغیر است و بستگی دارد به اینکه آیا ناظری این اتفاقات مشاهده می کند یا نه. علیرغم اینگونه رفتارهای دلبخواهی ذرات بنیادی و لذا نگرانی ما که اگر اینطور باشد نمی توان هیچ نظمی به کار جهان قایل شد، فیزیک کوانتوم نشان می دهد که نظم بسیار خاصی بر جهان حاکم است. این نظم وقتی قابل درک است که ما خود را نیز جزیی از این جهان بدانیم. طبق فیزیک نیوتنی چه من و شما باشیم چه نباشیم دنیا کار خودش را می کند اماطبق فیزیک کوانتوم آنچه در جهان اتمی اتفاق می افتد بستگی به حضور من و شما دارد. در تعریف فیزیک کوانتوم از نظم جهانی اندیشه و ذهن انسان اهمیت زیاد پیدا می کند. این تفکر باعث شده است بعضی دانشمندان پارا فراتر نهند و بگویند اصلا اتم تا وقتی موجودیت دارد که ناظری وجود داشته باشد تا آن را مشاهده نماید. یا ادینگتون دانشمتد انگلیسی جایی می گوید: جهان از ذهن ساخته شده است.
سال 1909 بود در همان حال که جفری تیلور مشغول انجام آزمایش های خود بود می اندیشید که چرا این همه زحمت متحمل می شود. زیرا از قبل می توانست نتیجهٔ آزمیش را حدس بزند. با وجود این چون استاد راهنمایش جوزف تامسون در دانشگاه کمبریج این را از او خواسته بود به کار خود ادامه می داد. سوزن را در جای خود گذاشت،منبع نورانی را روشن کرد و به منظور کنترل مقدار نوری که باید از دستگاه می گذشت ***** را تنظیم کرد. سپس شیشه ی حساس عکاسی را در مقابل نور خورشید قرار داد و پس از کنترل مجدد تمام قسمت ها برای گذراندن تعطیلات از آزمایشگاهش خارج شد.
هنگامی که تیلور بار دیگر قدم در آزمایشگاهش گذاشت موفق به کشفی حیرت آور شده بود. بر روی شیشه ی حساس عکاسی نوار هایی تیره و روشن نقش بسته بود. طرحی کاملا واضح از تداخل پرتو های نورانی. قبلا طرحی مشابه این توسط تعدادی از فیزیکدانان و با کمک تجهیزات مشابه به دست آماده بود. اما طرح تیلور واقعا خیره کننده بود چرا که در آزمایش خود تیلور به درخواست تامسون از نوری فوق العاده ضعیف استفاده کرده بود. نوری که قدرتش مانند نور یک شمع در فاصلهٔ یک مایلی بود. به همین دلیل تیلور و توماس انتظار داشتند که حتی پس از گذشت چندین هفته باز هم هیچ علامتی از آثار تداخل بر روی شیشه حساس عکاسی دیده نشود در نتیجه هنگامی که آنها شیشه حساس را مورد بررسی قرار داردند، بسیار شگفت زده شدند. حتی توماس که به دلیل کشف الکترون موفق به اخذ جایزهٔ نوبل شده بود نمی توانست اظهار تعجب نکند. از آن تاریخ بعد بحث های زیادی دربارهٔ (( تداخل فوتونی )) صورت گرفت. اما امروز فیزیکدانها معتقدند که چنین تداخلی دلیل محکمی است برای اثبات آن چیزی که همیشه جز داستان های علمی تخیلی به حساب می آمدند، یعنی جهان های مشابه.
کشف تیلور در ارتباط با جهان بزرگ، شاید نقطه پایانی باشد بر بحث هایی که از 2000 سال قبل آغاز شده بود. از زمان های دور فلاسفه معتقد بودند که تعریف جهان، ما را به نتایج چشمگیری رهنمون می کند. 56 سال قبل از میلاد، شاعر و فیلسوف رومی لوکرتیوس گفته بود: (( اگر جهان مرز دارد پس چه چیزی فراسوی آن مرز است؟ آیا آن هم جهان است؟ کهن جهان یعنی همه چیز پس جهان باید نامحدود و بدون مرز باشد.
از آن زمان تا حدود یک قرن پیش چنین بحث هایی به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه اینشتین نظریه خود در مورد جاذبه را ارائه کرد. نظریه ای که با عنوان نظریه نسبیت عام GR شناخته می شود و موضوعی حیرت آور با این عنوان مطرح می کند: در حالیکه هیچ گونه مرزی وجود ندارد، جهان می تواند محدود باشد.
برای درک این مساله مثال ساده ای مطرح شد. تصویری سه بعدی از جهان را تصور کنید که پیچ خورده، گلوله می شود تا به شکل یک توپ در آید.حال تصور کنید که تعدادی مورچه به آرامی بر سطح آن حرکت می کنند. آنها هر قدر بر سطح این کره حرکت کنند، هیچ گاه با مرزی روبرو نمی شودند. در حالیکه در حقیقت سطح زیر پایشان محدود است.
بر طبق نظریه اینشتین اگر مقدار کافی ماده و انرژی وجود داشته باشد، جهان می تواند هم محدود باشد و هم بدون مرز. با این وجود مشاهدات اخیر درمورد فضا فیلسوف رومی لوکرتیوس را تایید می کند. شواهد به دست آمده از ستاره های دور دست و گرمای به جا مانده از انفجار بزرگ یا بیگ بنگ نشان می دهد که جهان از نظر بعد نامحدود است و ما تنها بخش کوچکی از این دنیای بی کران و با عظمت را میبینیم یعنی بخشی که نور آن پس از گذشت 13 میلیارد سال نوری یا کمی بیشتر از زمان انفجار بزرگ به چشم ما می رسد.
با وجود چنین موانعی بر سر راه دانش تقریبا می توان با قطعیت گفت که چه حوادثی در این جهان نامحدود اتفاق می افتد. اگر بخواهیم به این سوال تنها در یک کلمه پاسخ بدهیم، جواب این است( هر چیزی )) مثلا در همین لحظه و در نقطه ای که حتی فاصله اش قابل درک نیست یعنی در فاصله ای چندین ترلیون سال نوری، نسخهٔ مشابه شما شما در پشت میز کامپیوتر نشسته است و در حال خواندن این متن است! و یا در مکان دیگری نسخهٔ دیگری از شما در حال برنده شدن جایزه نوبل است و یا…
به طور خلاصه، یک دنیای نا محدود شامل تعداد نامحدودی از هر چیز قابل باور و غیر قبل باور است. به عبارت دیگر، چنین دنیایی شامل بی نهایت نسخهٔ مشابه از آن چیز هایی است که ما میبینیم
تصویری گسترده تر
چنین نتایج شگفت انگیزی باعث خلق واژه های جدیدی برای این دنیای نامحدود گشته است:چند جهانی(MULTI VERSE ) . در حال حاضر لغت جهان تنها به بخش کوچکی از مالتی ورس که ما قادر به مشاهدهٔ آن هستیم، اشاره می کند. چنین اختلافی به ما کمک می کند تا به پاسخ برخی سوالات حیرت آور دست پیدا کنیم. به عنوان نمونه، چرا دنیای ما و قوانین حاکم بر آن تنها بر پایهٔ وجود و هستی و زندگی بنا شده است؟
برخی معتقدند که دلیل آن این است که دنیا توسط خالقی خیر خواه خلق شده است. اما در دیدگاه چند جهانی، ما تنها در یکی از جهان های مشابه بی شمار زندگی می کنیم.
امروزه بسیاری از فیزیکدانان معتقدند که جهان مشابه (Parallel Universes ) اهداف عالی تری را دنبال می کنند. آنها معتقدند که این دیدگاه به بسیاری از پرسش های شگفت انگیز در تمامی رشته های علمی پاسخ می دهد. سوالاتی که در نتیجهٔ آزمایشات مختلف در مورد ساختار و طبیعت ماده و انرژی ایجاد شده اند. دانشمندان از طریق همین آزمایش ها متوجه شده اند که موج های رادیویی از قبیل نور و گرما ، خصوصیات ذره ای نیز دارند و انرژی خود را از ((کوانتا)) به دست می آودند.
بسیاری از فیزیکدانان برجستهٔ قرن گذشته، از جمله اینشتین تلاش کردن تا پاسخی برای این اثر تداخلی بیابند. و در نهایت تلاش آنها منجر به خلق نظریه نوینی شد به نام نظریه کوانتوم.
در سال 1925 شرودینگر فیزیکدان اترشی، معادله ای را ارائه کرد که به نظر می رسید بتوان به کمک آن به اصول و مبنی یافته های نوین دست یافت. در وهلهٔ اول به نظر می رسید این معادله مانند دیگر معادلات فیزیک به منظور توضیح رفتار موج گونه به کار میروند. اما چیزی شگرف در این معادله وجود داشت. طبق معادله شرودینگر هر ذره از طیف وسیعی از امواج شکل گرفته که هر کدام از آنها یکی از وضعیت های ذره را نشان می دهند.
مساله ای که به مدت چند دهه باعث شگفتی شرودینگر و دیگر فیزیکدانان گردید این بود که یک ذره چطور خود را از دیگر وضعیت های ممکن خلاص می کند. در نهایت اکثر آنها نظریهٔ تفسیر کپنهاگن (Copenhagen Interpretation) را که توسط نیلز بور، فیزیکدان دانمارکی ارائه شده بود پذیرفتند. هر چند هنوز مشخص نیست که این مساله چرا و چگونه اتفاق می افتاد.
در سال 1957 یک دانشجوی فارغ التحصیل پرینستون به نام هاف اورت با ارائه پیشنهادی جسورانه با نظریهٔ نیلز بور مخالفت کرد. بر طبق نظریهٔ مشهور او به نام (Many Worlds Interpretation) وجود طیف وسیعی از امواج دلیلی است بر وجود همزمان یک ذره در تعداد زیادی از جهان های مشابه، در حالیکه ما تنها یکی از وضعیت های ممکن را میبینیم، زیرا در هر یک از جهان های مشابه تنها یک وضعیت وجود دارد. بدین ترتیب وضعیتی را که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم وضعیتی است که به جهان خود ما اختصاص دارد. با این حال، جهان های دیگر بر آنچه تاثیر می گذارند. به نحوی که در نتیجهٔ تاثیر امواج آنها بر امواج موجود در جهان ما (حتی یک ذره) اثرات تداخلی ایجاد می شود.
بدین ترتیب جفری تیلور حق داشت که از نتیجهٔ آزمایش خود دچار شگفتی و حیرت شود چرا که او اولین فردی بود که جهان های مشابه را کشف کرد.
نیروهای مشابه
در حالیکه بسیاری از نظریه پردازان، نظریه کوانتوم را بهترین تئوری در مورد این قبیل موضوعات می دانند و بیشتر دانشمندان بدون توجه به عقاید ماورا طبیعه فقط نظریهٔ کوانتوم را مورد استفاده قرار می دهند اما برخی فیزیکدانان این بعد از نظریه کوانتوم را دارای ارزش واقعی و عملی می دانند و معتقدند که جهان های مشابه ارزش تجاری دارد.
در سال 1985 (دیوید دویچ) از دانشگاه آکسفورد انگلستان طرحی از یک کامپیوتر خارق العاده ارائه داد. کامپیوتری که قادر است با استفاده از جهان های مشابه ، هر مشکل قابل باوری را با سرعت غیر قابل باور حل کند.
در رایانه های معمولی، ابتدا مسائل به یکسری واحد های اطلاعاتی (بیت) تبدیل می شوند. صفر و یک هایی که توسط ریز پردازنده به عنوان علائم روشن و خاموش تفسیر شده کنترل می شوند. و در آنها اطلاعات با سریع ترین حالت ممکن ذخیره شده و یا مورد جستجو قرار می گیرد. هر چه میزان پردازش اطلاعات بیشتر باشد، رایانه ای که در اختیار دارید رایانهٔ بهتری خواهد بود.
دویچ چشم اندازی از کامپیوتر های کوانتومی را به تصویر کشید. کامپیوتر هایی که می توانند وضعیت هایی را ثبت کند که مطابق آنها ذرات در جهان های مشابه وجود دارند.
در این رایانه ها، مسائل به نوع جدیدی از واحد های اطلاعاتی به نام کوبیت (qbit) تبدیل می شوند که از قاعدهٔ 0 و 1 پیروی نمیکنند بلکه ترکیبی از این دو را به کار می برند. چنین مسئله ای باعث می شود که یک qbit مانند دو bit به طور همزمان عمل کند و آن هم با سرعتی دو برابر رایانه های قدیمی.
دویچ معتقد است که یک کامپیوتر کوانتومی محاسبات را به طور همزمان در جهان های مشابه انجام می دهد. یک چنین توانایی بسیار مهیج است. به عنوان مثال، یک کامپیوتر کوانتومی با قدرت کپردزش 100کویبیت معادل یک رایانهٔ معمولی 2100 بیت است یعنی یک میلیون میلیون میلیارد میلیارد بیت! بدین ترتیب حافظه چنین کامپیوتری از حافظهٔ تمام ابر کامپیوتر های جهان بیشتر خواهد بود.
طرح دویچ توجه همگان را به کاربرد کامپیوتر های کوانتومی جلب کرد. دانشمندان رشتهٔ کامپیوتر تلاش خود را برای خلق نرم افزار های مناسب آغاز کردند.
فیزیکدانان نیز سعی کردند واحد های اطلاعاتی جدید کوبیت ها را خلق کنند. در عین حال دانشمندان توجه خود را بر استفاده از ذرات زیر اتمی مانند پروتون معطوف کرده اند. ذراتی که می توانند در یک زمان در دو وضعیت متفاوت وجود داشته باشند.
اما محققان در این راه به مانعی برخورد کردند: کوبیت ها فوق العاده حساس اند و اطلاعات ذخیره شده در آنها به سادگی مخدوش می شود.
در سال 1998 گروهی به رهبری آیزاک چانگ از شرکت IBM در سن خوزه مشکل اصلی را استفاده از تعداد زیادی کوبیت در قالب تریلیون ها فوتون در یک ماجرای کوچک آب دانسته اند و پیشنهاد کردند که حداقل تعداد کمی کوبیت محاسبات را انجام دهند و بدین ترتیب تلاش برای ساخت آن شروع شد.
چانگ و همکارانش، لیست کوتاهی از اطلاعات را به واحد های اطلاعاتی کوبیت تبدیل کردند و سپس یک برنامهٔ کامپیوتر کوانتومی را برای دست بندی اطلاعات به کار بردند.
نتیجهٔ کار با استفاده از میدان های مغناطیسی در مجراب آب مشخص می شود. در سال 2001 گروه IBM با استفاده از روشی مشابه عدد 15 را به ضریب اولش یعنی 3 و 5 تجزیه نمود.
فقط قسمت آخر این مقاله مانده که آن را به زودی تایپ می کنم. این قسمت در مورد کامپیوتر های کوانتومی بود. با مزایایی که این نوع از کامپیوتر ها دارد در حال حاضر تحقیقات زیادی در این زمینه انجام می شود و نسل بعدی کامپیوتر ها ، کوانتومی خواهد بود.
خلاصهٔ بحث
این موضوع همیشه برای انسان به صورت سوالی مطرح بوده که آیا در جهانی محدود زندگی میکند یا در جهانی نامحدود.
در طول تاریخ فلاسفه معتقد بودند که جهان نا محدود است. پنجاه و پنج سال قبل از میلاد لوکریتوس شاعر و فیلسوف رومی در کتاب طبیعت اشیا به بحث دربارهٔ جهان نا محدود می پردازد. مشاهدات اخیر فضایی نیز این نکته را تعیید می کند.
بر طبق نظریه چند جهانی، جهانی که ما در آن زندگی می کنیم تنها بخش کوچکی از جهان حقیقی است. بی نهایت دنیا شبیه ما یا متفاوت و موازی ما وجود دارند.
درست در همین لحظه در جهانی دیگر نسخهٔ مشابه شما در حال خواندن روزنامه است، دیگری مشغول چتر بازی است و دیگری به بستر خواب رفته. به این ترتیب بر صحنه های این دنیای بی کاران هر نمایشی می تواند به در آید.
مطابق فرضیه چند جهانی Many worlds یا مالتی ورس، تنها یکی از وضعیت هایی که به جهان ما تعلق دارد قابل است و وضعیت های دیگر طبق معادله شرودینگر که به آنها اشاره شده به جهان های موازی دیگر تعلق دارند.
تصاویری که توسط تلسکوپ فضایی هابل گرفته شده هزاران کهکشان را نشان می دهد که تمام آنها به جهان ما تعلق دارند.
یافته های جدید این موضوع خارق العاده را مطرح می کنند که تعداد بیشماری دنیا مشابه به دنیای ما وجود دارند.دنیاهایی که هر حادثه ای در آنها امکان پذیر است. ممکن است در برخی از این جهان ها قوانین فیزیکی متفاوتی حاکم باشد، ولی به هر حال بسیاری از این جهان ها مثل ما هستند. یکی از آنها دنیای خود ماست.
گربه شرودینگر
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ دیدگاه ما را نسبت به رویدادهای آینده و نحوه پیش گویی رویدادها از طریق قوانین علمی به کلی دگر گون ساخت. این مطلب در دهه بیست، هایزنبرگ، اروین شرودینگر و پل دیراک را بر آن داشت تا مکانیک را بازسازی نمایند. آنها براساس اصل عدم قطعیت، نظریه جدیدی بنام مکانیک کوانتومی تدوین نمودند. در این نظریه، ذرات دارای وضعیت و سرعت مجزا و در عین حال مشاهده ناپذیر نیستند. بلکه آنها دارای حالت کوانتومی اند که ترکیبی از وضعیت و سرعت می باشد.

به طور کلی مکانیک کوانتومی، برای یک مشاهده، نتیجه ای واحد را پیش بینی نمی کند. بلکه مجموعه ای از احتمالات را مطرح می سازد و درجه احتمال هریک را مشخص می کند. این بدین معنی است که اگر سیستمهای مشابه بسیاری را در شرایط مساوی اندازه گیری کنیم، در می یابیم که تعداد معینی سیستم در حالت A و تعدادی دیگر در حالت B و… قرار دارند. اما برای یک سیستم منفرد هیچگاه نمی توان گفت که این سیستم پس از اندازه گیری در کدام حالت قرار خواهد گرفت.
مکانیک کوانتومی به این ترتیب عنصر پشبینی ناپذیری یا تصادف و احتمال را وارد علم می کند. انشتین برغم نقش مهمی که در تدوین مکانیک کوانتومی داشت قویا به این امر اعتراض داشت. او به خاطر آزمایش فوتوالکتریک که یکی از پایه های شکل گیری مکانیک کوانتومی به حساب می آید، جایزه نوبل دریافت کرد اما با این همه هرگز نپذیرفت که جهان بر حسب تصادف اداره می شود. این جمله معروف او احساساتش را به خوبی بیان می کند: � خداوند در اداره جهان تاس نمی ریزد.�
در اینجا به یکی از پارادوکسهای مطرح شده توسط شرودینگر اشاره می کنیم:
فرض کنید گربه ای در جعبه ای در بسته زندانی است. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک سنسور رادیو اکتیو و یک منبع رادیو اکتیو نیز وجود دارد. همانطور که می دانید ذرات رادیو اکتیو بصورت نامنظم تابش می کنند و به همین دلیل برای آنها نیمه عمر در نظر می گیرند. حال فرض کنید سنسور و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج رادیو اکتیو بین ساعت 12 و 12:01، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر شما در ساعت 12:30 درب جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت 12 و 12:01 را 90% پیش بینی کنید. گربه داخل جعبه در هنگام برداشن درب جعبه 90% مرده است و 10% زنده است. اما وقتی درب جعبه را بر می دارید خواهید دید که گربه یا مرده و یا زنده است. نمی توان گفت 90% سلولهای بدن گربه مرده اند و 10% آنها زنده اند. در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد. این امر کاملا متضاد با مکانیک کوانتومی می باشد. همانطور که گفتیم هیچگاه نمی توان موقعیت یک سیستم را به دقت اندازه گیری نمود. اما در این مثال کاملا این امر ممکن شده است.
این گونه پارادوکسها در مکانیک کوانتومی بسیار زیاد است. اما با این همه مکانیک کوانتومی در پیش بینی نتایج بسیاری از آزمایشها به طور درخشانی موفق بوده است و زمینه تقریبا تمامی علم و فن نوین است. بر رفتار ترانزیستورها و مدارهای مجتمع که جزء اساسی وسائلی نظیر تلوزیون و کامپیوترند، فرمان می راند و نیز بنیاد شیمی و زیست شناسی نوین می باشد.
تنها مسائل فیزیکی که مکانیک کوانتومی هنوز موفق به یکپارچگی و وحدت آنها نشده است، عبارنتد از: گرانش و ساختمان کلان جهان.
گربه شرودینگر پیدا شد
نزدیک به یک قرن پس از مطرح شدن ایدههای اولیه مکانیک کوانتومی و مشاهده غیرمستقیم پیشبینیهای آن، پژوهشگران موفق شدهاند برای نخستین بار، نخستین تاثیرات کوانتومی را در یک جسم مرئی ایجاد کنند:
به گزارش نیوساینتیست، آرون اوکانل و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربارا، آزمایشی را ترتیب دادهاند که طی آن، یک نوار فلزی کوچک مرتعش میتواند در آن واحد هم نوسان کند و هم نوسان نکند! این نوار تنها 60 میکرومتر طول دارد، اما به اندازه کافی بزرگ است تا از درون میکروسکوپ دیده شود. افسوس که شما نمیتوانید آنچه را در عمل رخ میدهد، ببینید؛ زیرا خود عمل مشاهده، نوار را از حالت سوپرپوزیشن (برهمنهی) خارج میکند!
اوکانل میگوید: �ما درباره خواص مرموز کوانتومی صحبت میکنیم، چیزهایی که در یک لحظه میتوانند در دو مکان مختلف باشند. اما تمام اینها در اندازه اتمها و مولکولها است.�
پلی بین دنیاها
اثبات اینکه تمام اجسام، صرفنظر از اندازهشان از قوانین واحدی پیروی میکنند، هدف نهایی فیزیکدانان است. با این وجود، در مکانیک کوانتومی اینطور نیست. هر چقدر که یک جسم بزرگتر باشد، وضعیت کوانتومی شکننده آن راحتتر توسط تاثیرات مختلکننده دنیای پیرامون آن نابود میشود. آزمایشات اوکانل به کنترل دقیقی نیاز دارد و در درجه حرارتی معادل 25هزارم درجه بالای صفر کلوین انجام میشود. این شرایط برای اندازهگیری وضعیت نوار، در چند نانو ثانیه قبل از شکسته شدن آن بهواسطه تاثیرات مختلکننده خارجی ضروری است.
مارکوس آسپل مایر از دانشگاه وین در این رابطه میگوید: �این آزمایش یک حالت مرزی دارد، اما برای مشاهده ردپای کوانتوم کافی است.�
نکته کلیدی آزمایش، اتصال نوار مرتعش به یک کیوبیت ابررسانا است؛ یک مدار الکتریکی کوچک که به راحتی در یک برهمنهی کوانتومی با دو وضعیت انرژی تولید میشود. به گفته اوکانل، کیوبیت به صورت یک پل بین دنیای میکروسکوپی و ماکروسکوپی عمل میکند. با تنظیم فرکانس کیوبیت بین دو وضعیت مختلف آن و هماهنگسازی آن با فرکانس تشدید نوار فلزی، وضعیت کوانتومی کیوبیت میتواند بهطور دلخواه به تشدیدگر منتقل شود.
اندازهگیریها نشان داد که تشدیدگر گاهی در حالت پایه غیرنوسانی و گاهی در حالت برانگیخته نوسانی قرار دارد. طبق اندازهگیریها، تعداد دفعاتی که تشدیدگر در هر کدام از این وضعیتها قرار داشت، از قوانین احتمالی مکانیک کوانتوم پیروی میکرد.
قدم بعدی، گربه شرودینگر؟
اوکانل میگوید: �این وضعیت مانند سر و کار داشتن با یک تاب بچه است که عقب و جلو میرود. ما فقط تاب را هل دادیم.�
خالد کارای از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلان مونیخ میگوید: �آزمایش اوکانل این یک کار پرچالش و خلاقانه است. اگر نتایج بهدست آمده درست باشد، یک پیشرفت عظیم محسوب میشود.�
بعید است که گربه شرودینگر بتواند سرمای منجمد کننده چنین آزمایشهایی را تحمل کند. بنابراین این گربه هدف بعدی فیزیکدانان نخواهد بود. اما اکنون تاثیر شبحوار فیزیک کوانتوم بر اجسام قابل رویت اثبات شده است. در حال حاضر سوال این است که آیا ما میتوانیم که در آینده نزدیک، جسمی به بزرگی یک تاب بچه را در یک وضعیت نامعین کوانتومی قرار دهیم؟ جواب اوکانل به این سوال مثبت است. وی میگوید: �به نظر من به زودی و طی 20 سال آینده این کار انجام خواهد شد.�
تحقیق:کاووس و آرتمیس پدیدار
1397/07/09
کانال و ربات تلگرام:
uoniverse@
uoniversebot@

آلبرت آنشتین از بنیانگذاران نظریهای نسبیت عام و خاص درسال 1879 در شهر اولم آلمان زاده شد.
اما در سال بعد خانواده وی به مونیخ نقل مکان کرد,در آنجا پدرش هرمان و عمویش جاکوب تجارت نه چندان موفق کالاها و لوازم برقی را راه اندازی نمودند,آلبرت کودکی نبوغ آسایی نداشت اما آنکه او آموزش دبستان را به سختی فرا گرفت ادعایی به گزافه بنظر میرسد.درسال 1894 پدرش ورشکسته شد و همه خانواده به میلان نقل مکان کردند.پدر و مادر آلبرت بر آن بودند تا وی در مونیخ بماند تا درسش تمام شود,اما او رفتار اقتدارگرایانه را نمی پسندید و پس از چند ماه مونیخ را ترک نمود تا به خانواده اش در ایتالیا بپیوندد.وی سپس تحصیلات خود را در زوریخ به پایان رساندو در سال 1900 از مدرسه پر آوازه پلی تکنیک فدرال بنامETHفارغ التحصیل شد.سرشت استدلال طلب وی و ناخوشنودی او از اقتدار گرایی به یافتن منزلت وجایگاهی نزد استادانETHنیانجامید,وهیچ یک از آنان به روال یک زندگی عادی و آکادمیک پیشنهاد دستیاری در دانشگاه را به انشتین نکردند.
دو سال بعد سرانجام توانست کارفرو پایه ایی در اداره ثبت اختراعات سوئیس بدست آورد,در سال 1905 در حالی که کارمند همان اداره بود,سه مقاله نوشت که هم او را به جایگاه یکی از دانشمندان پیشرو جهان رساند,و هم دو انقلاب مفهومی را آغاز کرد,انقلابهایی که درک ما از فضا و زمان را دستخوش تغییر نمود.

درسالهای انتهایی سده نوزدهم دانشمندان معتقد بودند جهان از ماده ایی پیوسته بنام(اتر)آکنده گردیده است,پرتوهای نور و سیگنالهای رادیویی امواجی بودند در این اتر,همچنانکه صدا امواج فشار است در هوا.
برای دستیابی به یک نظریه کامل تنها نیاز بود که اندازه گیریهای دقیقی از خواص کشسانی و الاستیک {اتر} انجام پذیرد,در واقع آزمایشگاه جفرسون در دانشگاه هاروارد برای چنین اندازه گیریهایی ساخته شده بودودر آن هیچ میخ آهنی بکار نرفت تا در اندازه گیریهای مغناطیسی حساس,اختلالی پیش نیاید.اما با این همه طراحان فراموش کرده بودند که در آجرهای قهوه ایی سرخگونی که آزمایشگاه و بیشتر دانشگاه از آن ساخته شده بود مقادیر زیادی آهن وجود داشت.با اینکه ساختمانها همنچنان مورد استفاده قرار دارند,هاروارد هنوز مطمئن نیست که کف یک آزمایشگاه بدون میخ آهنی چه مقدار وزن و سنگینی را تاب می آورد.
در پایان سده تناقضات موجود در اندیشه اتر که همه فضا را آکنده است نمایان گردید.سرعت نور در اتر را ثابت می دانستند اما میپنداشتند که اگر درون اتر همسو با نور حرکت کنید ,سرعت نور کمتر و اگر در جهت مخالف نور حرکت کنید,سرعت آن بیشتر بنظر میرسد.
بر پایه آزمایش مایکلسون-مورلی فیزیکدان ایرلندی جرج فیتز جرالد و فیزیکدان هلندی,هندریک لورنتس پیشنهاد کردند که اجسام متحرک در اتر دچار انقباض و ساعتها کند میگردند,این اقباض اجسام و کند شدن ساعتها چنان خواهد بود که مردمان همگی صرفنظر از چگونگی حرکت خود نسبت به اتر,سرعت یکسانی برای نور در نظر خواهند گرفت(فیتز جرالد و لورنتس هنوز اتر را ماده ایی واقعی میپنداشتند)با این همه آینشتین در ژوئن1905طی نوشتاری خاطرنشان ساخت اگر کسی نمی تواند آشکار سازد چیزی درون فضا در حال حرکت است یا نه مفهوم اتر ,مفهومی زاید است.

درسال1896دانشمندان معتقد بودند زمین در ماده ایی بنام اتر شناور است و نور از درون این ماده به زمین میرسد
به جای آن,او از این اصل موضوع آغاز کرد که قوانین علم برای تمام ناظرانی که بطور آزاد در حرکتند باید یکسان باشند,بویژه آنان باید صرفنظر از اینکه سرعت حرکتشان چقدر است ,سرعت نور را یکسان اندازه گیری نمایند,نور از حرکت آنان مستقل است و در همه جهات یکسان میباشد.
این مستلزم آن بود که پندار کمیتی جهان بنام زمان که همه ساعتها آن را میسنجند کنار گذاشته شود.به جای آن هر کس زمان شخصی خود را دارد,زمانهای 2نفر در صورتی یکسان است که آن 2 نفر نسبت به همدیگر بی حرکت با شند و چنانچه نسبت به هم در حرکت باششند یکسان نیست.
این واقعیت با چند تجربه ثابت گردیده,از آن میان 2 ساعت دقیق را در دو جهت مخالف از هم با هواپیما به دور دنیا گرداندند و در بازگشت اختلاف زمانی بسیار نا چیزی را میان آن 2 ساعت دقیق مشاهده نمودند
اصل موضوع آینشتین مبنی بر آنکه قوانین علم برای همه ناظرانی که آزاد در حرکتند یکسان است,بنیان نظریه نسبیت بود,اصطلاح نسبیت متضمن آن بود که تنها حرکت نسبی دارای اهمیت است,سادگی و زیبایی این نظریه اندیشمندان بسیاری را متقاعد ساخت,اما مخالفتهای بسیاری نیز همچنان برجای ماند.آینشتین دو مطلق علم سذه نوزدهم را سرنگون ساخته بود:ایستایی مطلق,که در اتر جلوه میافت,و زمان مطلق یا جهانی که همه ساعتها آنرا اندازه میگرفتند.
در سال 1921 آینشتین جایزه نوبل را بخاطر کشف مهم ولی(با معیار وی)نسبتا کوچکترش را که در سال 1905 صورت پذیرفته بود دریافت نمود ولی هیچ سخنی از نسبیت که بسیار مناقشه برانگیز می نم.د ,به میان نیامد. با این همه نظریه نسبیت اینک در بست توسط جامعه علمی پذیرفته شده است و پیش بینیهای آن در موارد بی شماری تایید گردیده اند.
پایان
نویسنده و ویرایش : آرتمیس پدیدار
کانال تلگرام کرم چاله: uoniverse@
ربات سرگرمی و دانستنیهای کانال تلگرام کرم چاله: uoniversebot@
برچسبها: آینشتین , اتر , زمان , فضا
آوای خلقت/صدای مهبانگ CMB
(اگر در فضا جیغ بکشید کسی صدای شما را نمی شنود)
"این تکیه کلام یک فیلم علمی تخیلی است"برخلاف امواج الکترومغناطیس امواج صوتی جهت انتشار به واسطه مادی نیاز دارند "معمولا" صدا از طریق هوا منتقل میشود هرچند در واسطه های دیگر هم به همان خوبی پخش می شود"مثلا وقتی سرمان را در آب فرو میبریم هم صداها را می شنویم."
تابش پس زمینه کیهانیی یا همان "سی ام بی"نقشه اختلالات دمایی پس از انفجار بزرگ میباشد"یک سیگنال بسیار رقیق بیش از 13 میلیارد ساله که بطور خیلی غیر منتظره و در سال 1964 و طی تنظیم یک آنتن رادیویی وتوسط (رابرت وودرو ویلسون و آرنو آلان پنزیاس)کشف گردید" آنها در هنگام کار در گونه جدید شاخه آنتن هولمدل در آزمایشگاههای بل در شهرستان هولمدل، منشا صدا را در هواکره یافتند که نمیتوانستند آن را توضیح دهند.آنها پس از از بین بردن تمام منابع صدا در اطرافشان، سرانجام توانستند صدای تابش زمینه کیهانی را بشنوند.این کشف آنها یک نکته مهم برای اثبات مهبانگ است.این کشف در طی 4دهه بعدی مورد پژوهشهای بسیاری که تا به امروز هم ادامه دارد قرار گرفت.بیشتر اطلاعات کیهانی موجود در تابش پس زمینه بصورت نوسانات صوتی در پلاسمای چگال که جهان اولیه را پر نموده بود رمزگزاری شده است"در سطرهای پیش رو به دنبال صدای مهبانگ یا انفجار بزرگ به جستجو درون این داده ها میرویم و قفل این رمزگزاری را با هم می شکنیم و صدای خلقت را با هم میشنویم.
در جهان اولیه همه چیز متفاوت بود همانطور که میدانیم درست بعد از مهبانگ جهان از پلاسمای(محیطی گازی با درجه حرارت بسیار زیاد) یکنواخت و چگال پر شد"به صورت بالقوه وسیله ایی برای انتقال ارتعاشات درون فضا وجود داشت"وشاید در جهان اولیه (موسیقی افلاک)طنین انداز شده باشد.
نوسانات چگالی ماده در انتهای دوره تورمی آغازین باعث خلق دانه های کیهانی می شود که آغاز تشکیل ساختار کنونی در جهان است.رمبش گرانشی که ناشی از جمع شدن ماده در اطراف دانه های کیهانی است به سختی که ممکن است فکر کنیم نبوده است.دریای فوتونها که جهان اولیه را پر کرده بودند مانعی برای ایجاد توده های ماده در اطراف نقاط چگال"بواسطه گرانش بود.فوتونها در پلاسمای اولیه با الکترونها بر هم کنش زیادی داشتند و مانع به هم پیوستن آنها به هسته و تشکیل اتمهای طبیعی می شدند.همچنین انها فرایند خوشه شدن ماده تحت تاثیر گرانش را به عقب انداختند.بعد از آن فشار تابشی" مشابه"فشار درونی گاز"در پلاسمای اولیه نوسان ایجاد کردهر اختلال چگال"دوره تپنده ایی داشت که بین چگال شدن تحت کشش گرانش و فشار انبساطی رو به بیرون ناشی از فشار تابش"در نوسان بود.این باله تا دوره باز ترکیب ادامه داشت.
وقتی اتمها شکل گرفتند و ماده دارای ماهیت الکتریکی شد"تابش توان غلبه بر گرانش را از دست داد"جهان شفاف شد"ماده شروع به تشکیل ساختار کرد"فوتونها آزادانه به هر طرف ساطع می شدند.فوتونهای "سی ام بی" وقتی پراکنده نهایی می شدند"بسته به شرایط فاز پلاسمایی "متراکم یا رقیق"داغ تر یا سردتر شدند.ماهیت نوسانی که در پلاسمای اولیه اتفاق افتاد نهایتا" مشابه تغییرات چگالی هوا در هنگام پخش یک موج صوتی است.وجود آشفتگی های چگالی بین "گرانش و فشار" منجر به ایجاد موج صوتی در جهان قبل از دوره باز ترکیب شد.در واقع کیهان شناسان تغییرات دوره چگالی پلاسمای اولیه را نوسانات صوتی نامیده اند.
(((طنز تلخی است که "لودویک بتهوون"یکی از نوابغ موسیقی همه دورانها در همه دوران زندگیش مشکل جدی شنوایی داشته است.در اواخر زندگیش وقتی شاهکار آخرش را نوشت"بتهوون"سرانجام شنواییش را از دست داد و کر شد.بتهوون طی ظبط سمفونی نهم خود بدون توان شنیدن ارکستر را هدایت نمود.او سعی کرد با نگریستن دقیق به حرکات ویولونیستها موسیقیش را دنبال کند در انتها تا وقتی که او را به سوی جمعیت برنگرداندند وی متوجه نشد که شاهکارش تحسین مردم را برانگیخته است.)))
هر چه قدر صدا در جهان اولیه طنین انداز شده باشد گوشی برای شنیدن آن نبود.حتی اگر هم بود چیزی نمی شنیدند"حرکت ماده در مقیاس بسیار عظیمی اتفاق میافتاد و موجهای عظیمی در پلاسما ایجاد می کرد" امواج صوتی از هوا بوسیله واسطه های مختلفی پخش میشدند و بسامدهای بسیار پایینی داشتند که کاملا" خارج از محدوده شنوایی ما قرار داشته اند.در هر حال"همه صداها مدتهای طولانی پیش از این متوقف شده است"ناقوسهای آفرینش"میلیاردها سال خاموش بود تا وقتی که پلاسمای اولیه به ماده خنثی تبدیل شد.
(کیهان شناسان در جستجوی منشاء جهان مانند بتهوون کر هستند)اگر بخواهند الگوی یافت شده در پلاسمای اولیه را بازسازی نمایند"مجبورند از روشهای غیر مستقیم استفاده نمایند"اگر صدایی نشنوند" "تصویری"خواهند گرفت با رصد"سی ام بی"میتوانند به یافتن موجکهای صوتی اولیه امیدوار باشند.
در واقع ما میدانیم که الگوی اختلالات دمایی "سی ام بی"عکس فوری از حالت پلاسمای اولیه در دوره باز ترکیب است.
تا حدودی میتوان آنرا تصویری از آشفتگی های مختلف اولیه در فازهای گوناگون نوسانی آنها در نظر گرفت.
((سنگی را به درون برکه ایی بیاندازید"در این صورت موجکهای خوش طعریفی درون برکه ایجاد میگردد" حالا سنگهای بیشتری را به درون برکه بیاندازید باز هم موجکهای بیشتر و پیچیده تری تولید میگردد. اگر عکسی از این حالت موجکها درون برکه بیاندازیم آیا میتوانیم تعداد سنگها و حتی اندازه سنگهایی را که درون برکه انداخته ایم را مشخص نماییم؟در اصل بله میتوانیم.همین فناوری را میتوان برای"سی ام بی" نیز بکار برد.
شنیدن با چشم
فرض کنید تغییرات دمایی"سی ام بی"را در گذر از آسمان اندازه گیری کرده ایم"با استفاده از این داده ها میتوانیم تصویری ایجاد نماییم مثلا"تصویری مرتبط با رنگ هر دما. در حالتی که "سی ام بی"ناهمسانگرد باشد تصویر مورد نظر یکنواخت نخواهد بود اما نشان دهنده الگویی از رنگها در نواحی داغ تر و سردتر خواهدبود. لکه ها دارای شکلها و اندازه های مختلف خواهند بود"به این لکه ها به شکل ایجاد موجک ها در مثال قبلی توجه نمایید"حال اگر تصویر را بررسی و به قصد جدا کردن سهم افت و خیزهای مربوط به اندازه های متفاوت تجزیه و تحلیل کنیم و نقشه ایی از چگالی متوسط افت و خیزها به عنوان تابعی از ابعاد آنها داشته باشیم"تصویری از چگونگی شدت موج صوتی با بسامد فرضی در جهان اولیه خواهیم داشت.
در ذهن داشته باشید وقتی که این عملیات را انجام میدهیم فرقی ندارد که ناحیه مورد نظر داغ یا سرد باشد.
شدت افت و خیزها چه اهمیتی دارد وقتی که دما در نواحی مختلف با مقدار متوسط تفاوت دارد"طیف بدست آمده در این روش مانند یک نمودار میله ایی است"بلندترین اندازه مربوط به بسامدهای موج بلندترین صداها است.

وقتی یک ابزار موسیقی تولید صدا می کند"تعدادی از هماهنگ ها را ایجاد مینماید"که همراه با موج بنیادی"گام تن" را تعیین می کنند.
"فیثاغورث"به ما آموخت اگر طنابی را ناگهان بکشیم/بسامد بنیادی ایجاد شده با طول ریسمان مرتبط است/در ضمن این واقعیت که طناب در هر دو انتها ثابت شده است تعیین کننده بسامدهای هماهنگ است:تنها موجهایی که در فضای بین دو انتها همساز شوند میتوانند ارتعاش کنند
((این را به خاطر بسپارید"چگونگی تولید ارتعاش در جهان اولیه:"از شروع پلاسمای چگال اولیه تا دوران باز ترکیب" دوانتهای ثابت شده اند مانند مثال قبلی))
محدودیتهای فیزیکی امواج صوتی در جهان اولیه موقتا"فضایی بود.نوسانات صوتی پلاسمایی آغازین دوره محدودی داشت:با شروع باز ترکیب دوره آنها به پایان رسید.
فرض نمایید ما موجی را برای اولین بار دقیقا"از دوره باز ترکیب با یک قله رصد می کنیم.این اختلال با بلندترین طول موج ممکن کمترین بسامد ممکن خواهد بود.میتوانیم آنرا به عنوان بسامدبنیادی(گام تن) تعریف کنیم
(شبیه بسامد بنیادی در یک لوله دو سر باز)امواج با بسامد هماهنگ دوم یک دوره نوسانی کامل را در دوران باز ترکیب نشان میدهندوبا حداقل موجک یافت خواهند شد"امواج با بسامد هماهنگ سوم "یک قله"سپس" دره "و بار دیگر" قله" در دوران بازترکیب خواهند داشت.

نوسانات صوتی در پلاسمای اولیه تولید طیفی با یکسری قله های هماهنگ می کند که دارای بسامدهایی با مقدار مضربهای صحیح هماهنگ بنیادی"مانند بسامدهای بنیادی در لوله یک ارگ است.این قله ها بین دره هایی متناسب با بسامدهای امواجی که در فاز نوسانات میانی به دوره باز ترکیب رسیده اند هستند:در پلاسما امواج صوتی میتوانند هر بسامدی داشته باشند و همه آشفتگی ها در یک اندازه فرضی به طور همزمان وهم فاز شروع به ارتعاش کرده اند.
حالا برای بازسازی طیف نوسانات در پلاسمای اولیه"کیهان شناسان تصویری را از "سی ام بی"تحلیل نمودند و سهم اختلالات دمایی در اندازه زاویه های مختلف را جدا نمودند"میانگین شدت افت و خیزها در سهم اندازه 3زاویه دلخواه (به ترتیب:اختلالات در مقیاس 5/25/90 درجه)را به عنوان تابعی از اندازه زاویه ایی آنها را در نموداری رسم نمودند"طیفی که از این تکنیک بدست آمد به ما اجازه بازسازی دامنه ایی را میدهد که امواج صوتی با بسامدهای مختلف در دوره باز ترکیب داشتند.(شکل 1 نمودار باز سازی طیف نوسانات صوتی در پلاسمای اولیه را نشان میدهد و شکل 2 نوسانات بدست آمده از "سی ام بی" را نشان میدهد)


و در آخر نتیجه ایی که از این همه تحقیق و آزمایش و رمزگشایی داده های نقشه اختلالات دمایی انفجار بزرگ بدست آمد صدایی میباشد که برای آنکه گوش ما قادر به شنیدنش باشد 100سپتریلون بار مورد تقویت قرار گرفته است"که در اینجا و زیر همین مقاله فایل صوتی آنرا که از سایت ماهواره دبلیو مپ آنرا بدست آوردم برای شنیدن شما عزیزان میگذارم در این زمینه اگر تصویر شفاف و درک درستی از لحظات آغازین عالم هستی در ذهن داشته باشید و با هماهنگ نمودن آن با این صدا میتوانید تجربه ایی متفاوت و درکی عمیق تر از عالم هستی در لحظات آغازین بدست آورید"تجربه ایی که من بدست آوردم و به جرات میگویم مسیر زندگیم را عوض نمود.
کاووس پدیدار/کرمچاله
برچسبها: اختلالات دمایی , انفجار بزرگ , پلاسما , عالم هستی
چهل سال پیش، کاوشگرهای ویجر ۱ و ۲ سفر خود را از زمین آغاز کردند و تبدیل به دورترین کاوشگرهای در طول تاریخ شدند. این دو کاوشگر در مسیر ماموریت خود، از کنار غول های گازی چون، مشتری و زحل عبور کردند. کاوشگر ویجر ۱ پا را فراتر از منظومه شمسی گذاشته اما کاوشگر ویجر ۲ از کنار سیارات اورانوس و نپتون گذشت و هنوز مسیر بیرونی منظومه شمسی را طی می کند.

به گزارش بیگ بنگ، تابستان جاری، چهلمین سالروز پرتاب این کاوشگرها به فضا میباشد.(ویجر ۲، در ۲۹ مرداد و ویجر ۱ در ۱۴ شهریور) با وجود سفر طولانی و رسیدن به دورترین نقاط از زمین، هنوز کاوشگرهای مذکور در ارتباط با ناسا هستند و داده های ارزشمندی را به این سازمان ارسال می کنند. بنابراین می توان گفت علاوه بر رسیدن به دورترین نقاط در تاریخ، این ماموریت طولانی ترین ماموریت فضایی تاریخ نیز محسوب می شود.
علاوه بر رسیدن به دورترین نقاط ممکن، ویجر موفق به شکستن رکوردهای دیگری در زمینه ماموریت های رباتیک شده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۲ میلادی، کاوشگر ویجر ۱ به اولین کاوشگری تبدیل شد که به فضای میان ستاره ای سفر کرده است. در این سو ویجر ۲ تنها کاوشگری است که ۴ غول یخی و گازی منظومه شمسی را مورد بررسی قرار داده است.(مشتری، زحل، اورانوس و نپتون)
از کشفیات این کاوشگرها می توان به رصد اولین آتشفشان فعال در خارج از زمین(در آیو قمر مشتری)، شواهدی از وجود اقیانوس در زیر سطح اروپا(قمر مشتری)، جو چگال اطراف تیتان(تنها جسم خارج از زمین که جو چگال و غنی از نیتروژن دارد)، سطح ناهموار میراندا قمر اورانوس(قمر فرانکنشتاین) و یخفشان های تریتون، بزرگترین قمر نپتون اشاره نمود.
لحظه پرتاب کاوشگر ویجر ۲ به فضا در سال ۱۹۷۹
این کشفیات کمک های بیشماری به علوم سیاره ای، اخترشناسی و اکتشاف فضا کردند و راه را برای ماموریت های بعدی از جمله ماموریت های جونو و گالیله، کاسینی-هویگنس و افق نو هموار کرد. توماس زوربوخن رئیس هیئت مدیرهه ماموریت های علمی ناسا در بیانیه ای خبری بیان کرد: «من معتقدم کمتر ماموریتی را می توان یافت که از نظر ارزش با دستاوردهای چهل ساله ویجر برابری کند. ویجر به ما دریچه ای از عجایب کیهان باز کرد و حقیقتا سهم بزرگی در ترغیب بشر به ادامه اکتشافات فضایی ایفا کرد.»
اما چیزی که در مورد ویجر بیشتر در خاطره ها باقی میماند، محموله ویژهای است که این دو کاوشگر با خود حمل می کنند. هر فضاپیما چیزی را با خود به همراه دارد که به “بایگانی طلایی” مشهور است که شامل مجموعه ای از صداها، تصاویر و پیغام هایی در مورد زمین، فرهنگ و تاریخ بشر است. این اطلاعات به منظور ایجاد نوعی کپسول زمان و یا پیغامی برای تمدنی است که شاید وجود داشته باشند و این اطلاعات را بازیابی و مشاهده کنند.
همانطور که گفته شد، هر دو فضاپیما هنوز با ناسا در ارتباط بوده و داده هایی را به آن ارسال می کنند. کاوشگر ویجر ۱، تا زمان نوشتن این مقاله، ۲۰٫۹ میلیارد کیلومتر(۱۴۰ واحد نجومی) از زمین فاصله گرفته است. همچنان که این کاوشگر در فضا به سمت شمال پیشرفته و وارد فضای میان ستاره ای می شود، داده هایی در مورد موج های کیهانی به زمین ارسال می کند.(این موج ها در آن مکان ۴ برابر شدیدتر از اطراف زمین هستند)
محققان از این داده ها دریافتند که منطقه هلیوسفر(منطقه ای از منظومه شمسی که سیاره ها و بادهای خورشیدی در آن قرار دارند) به عنوان نوعی سپر تشعشعات عمل می کنند. به بیانی دیگر میدان مغناطیسی زمین ما را از بادهای خورشیدی محافظت میکند(وگرنه جو زمین نابود می شد) و هلیوسفر نیز از سیاره های منظومه شمسی در برابر هسته اتم هایی که با سرعتی نزدیک به سرعت نور در حرکت اند، محافظت می کند.
در این سو ویجر ۲ حدود ۱۷٫۷ میلیارد کیلومتر(۱۱۴٫۳ واحد نجومی) از زمین فاصله دارد و در حال پرواز به سوی جنوب منظومه شمسی میباشد و تا دو یا سه سال دیگر وارد فضای میان ستاره ای می شود. ویجر ۲ نیز مشغول بررسی نحوه فعل و انفعال هلیوسفر با واسطه های میان ستاره ای، با استفاده از ابزارآلاتی برای اندازه گیری و بررسی ذرات باردار، میدان های مغناطیسی، موج های رادیویی و پلاسمای بادهای خورشیدی میباشد.
با ورود ویجر ۲ به فضای میان ستاره ای، هر دو کاوشگر قادر خواهند بود که بصورت همزمان از دو محل مختلف به نمونه گیری از واسطه های میان ستاره ای بپردازند. انتظار می رود که با دریافت داده های هر دو کاوشگر، بتوانیم اطلاعات زیادی در مورد فضا و حتی نحوه شکل گیری منظومه شمسی بدست آوریم. مهمتر از همه اینکه ما میتوانیم اطلاعاتی در مورد خطرات سفرهای میان ستاره ای بدست آوریم.
این مسئله که هنوز دو کاوشگر بعد از این همه مدت به فعالیت خود ادامه می دهند، کمتر از معجزه نیست. استاد فیزیک دانشگاه کال تک کالیفرنیا، معاون و مدیر قبلی آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا و محقق پروژه ویجر،ادوارد استونز در این باره گفت: «۴۰ سال پیش وقتی که ما ویجر را پرتاب کردیم، هیچکدام از ما نمیدانستیم که قرار است بعد از این مدت طولانی هنوز هم این ماموریت ادامه پیدا کند و کاوشگرها صحیح و سالم بمانند. هیجان انگیزترین چیزی که در ۵ سال آینده به دست این کاوشگرها کشف خواهد شد، چیزی است که ما حتی روحمان هم در آن مورد اطلاعی نداشت.»
از آنجایی که نیروی تولیدی این کاوشگرها با سرعتی حدود ۴ وات در سال کاهش می یابد، روشن نگهداشتن کاوشگرها به امری چالش برانگیز تبدیل شده است. این امر مهندسان را مجبور ساخته است که به فراگیری نحوه اداره این دو فضاپیما با وجود کاهش همیشگی نیروی آنها بپردازند که در این راستا، مهندسان ناچار به بررسی اسناد و دستورالعمل های قدیمی این کاوشگران شده اند.
خوشبختانه، این موقعیت برای مهندسان و محققان قدیمی پروژه ویجر فراهم شده است که نظرات و تجربیات خود را در اختیار مهندسان فعلی ناسا قرار بدهند. در حال حاضر، تیم فعلی اداره کننده فضاپیماهای ویجر، تخمین می زنند که نیروی این کاوشگرها تا سال ۲۰۳۰ به اتمام خواهد رسید. گرچه این کاوشگرها بعد از اتمام انرژی نیز به مسیر خود ادامه خواهند داد و با سرعتی معادل ۴۸۲۸۰ کیلومتر بر ساعت و معادل یک واحد نجومی در هر ۱۲۶ روز، به اعماق فضا خواهند رفت.
با این سرعت، این کاوشگر تا ۴۰ هزار سال دیگر به نزدیکترین ستاره خورشید مانند خواهد رسید و تا ۲۲۵ میلیون سال دیگر، یک دور کامل در کهکشان راه شیری خواهد زد. بنابراین احتمال اینکه بایگانی موجود در ویجر توسط گونه ای با درک و فهم یافت شود بسیار بالاست و شاید این گونه باهوش بتواند زمین را پیدا کند و به ساکنان زمین در آن زمان، از زندگی ما در قرن بیستم بگوید. اگر فضاپیما با چیزی در فضای میان ستاره ای برخورد نکند، امکان دارد که این کاوشگرها به کار خود به عنوان پیغام بر انسان بعد از مرگ او ادامه دهد. به هر حال خوب است که از خود چیزی به یادگار بگذاریم!
کاووس پدیدار
کانال تلگرام : uoniverse@
کانال تلگرام:tablighatchee@
کانال تلگرام:beheshterockbaaz@
برچسبها: سیارات بیرونی , ویجر 1 , ویجر 2 , فضاپیما
تلسکوپ فضایی “جیمز وب” طی آزمایشات خود در آزمایشگاه “نورثروپ گرومن” در جنوب کالیفرنیا، با مشکل فنی دیگری مواجه شد. گِرگ رابینسون مدیر برنامه تلسکوپ فضایی “جیمز وب”(JWST) در گزارشی در آکادمی ملی مطالعات فضایی اظهار کرد، پیچ و مهرههای محافظ خورشیدی این تلسکوپ از دستگاه جدا شدهاند. این محافظ برای محافظت تلسکوپ فضایی از نور و گرمای زیاد خورشید طراحی شده است.

رابینسون گفت: قطعات سختافزاری از تلسکوپ محافظت میکند. اما با عملکرد نوری دستگاه ارتباطی ندارد. وی افزود، ما در حال حاضر معتقدیم که تمامی قطعات سختافزاری اعم از پیچ و واشر تلسکوپ، از پوشش این محافظ افتادهاند. به همین جهت ما میخواهیم علت این مشکل و راههای رفع آن را بیابیم.
تلسکوپ فضایی جیمز وب”(James Webb Space Telescope) که یک ابزار جانشین برای تلسکوپ فضایی هابل است، یک تلسکوپ فضایی بسیار پیشرفته است که در صورت موفقیت در مراحل پرتاب و استقرار به عنوان بزرگترین تلسکوپ فضایی جهان شناخته خواهد شد. طبق محاسبات انجام شده جیمز وب با استفاده از طول موج بلند نارنجی- قرمز نور مرئی و از طریق نور مادونقرمز با طول موج مشخص کیفیت بینظیری را ارائه خواهد کرد.

این برای اولینبار نیست که تلسکوپ فضایی “جیمز وب” پیش از پرتاب دچار اختلال میشود. این اختلال باعث شد که اولین پرتاب این تلسکوپ در سال ۲۰۱۹ با تاخیر مواجه شود. وی ادامه داد، احتمالا برنامه پرتاب این تلسکوپ در سال ۲۰۲۰ انجام شود. ناسا، ماه گذشته در یک نشریه مطبوعاتی اعلام کرد که برای انجام یک ماموریت موفق، این تلسکوپ نیازمند زمان بیشتری برای راهاندازی است تا آزمایشات نهایی آن انجام شود. رابرت لایتفود مدیر فعلی ناسا اعلام کرد، تلسکوپ جیمز وب در اولویت ماموریتهای فضایی این سازمان است و همچنین بزرگترین پروژه بینالمللی فضایی در تاریخ آمریکا است. وی افزود، تمامی تجهیزات سخت افزاری این تلسکوپ اکنون تکمیل شده است.
آرتمیس پدیدار
تنظیم از آرتمیس
وبگاه : www.kermchaleh.ir
تلگرام:uoniverse@
برچسبها: تلسکوپ , جیمز وب , تلسکوپ جیمز وب , فضا
کرمچاله
آرتمیس پدیدار
مرحوم استیون هاوکینگ فیزیکدان نظری و کیهانشناس برجسته انگلیسی که از معلولیت بسیار عمیقی رنج میبرد در طی یکی از آخرین مصاحبه هایش ,به مردم جهان توصیه کرد برای نجات جان خود به فضای بیانتها مهاجرت کنند! او که یکی از برجستهترین چهرههای علمی جهان به شمار میرود در تازهترین اظهار نظر خود برای چندمین مرتبه به طرفداران و علاقهمندان خود هشدار داده که نابودی نسل بشر نزدیک است و باید برای فرار از این عاقبت ناگزیر فکری اساسی کرد.

افکار و نظریات او که عموماً پایه و اساس علمی دارند، معمولا مورد توجه بسیاری از مردم جهان قرار میگیرند. هاوکینگ این بار معتقد است که کرهی زمین آنقدر ظریف و حساس است که دیگر تاب و توان مقاومت در برابر منازعات آتی بشر را نخواهد داشت. در تازهترین گزارش روزنامه لسآنجلس تایمز، از قول او آمده است:
لازم است نوع بشر به تحقیقات خود برای سفر به فضا ادامه دهد چرا که گمان نمیکنم بدون مهاجرت از این سیارهی نازک نارنجی بتوانیم یک هزار سال دیگر دوام آوریم.
هاوکینگ 71 ساله در خلال بازدید از زیرساختهای سلولهای بنیادین در موسسه پزشکی احیای سدراز-سینای از نزدیک با شیوههای درمانی نوین بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (یا بیماری لو گهریگ) آشنا شد. لو گهریگ یک بیماری موتور نورونهای حرکتی است که موجب تباهی و تخریب پیشرونده و غیرقابل ترمیم در دستگاه عصبی مرکزی (مغز و نخاع) و دستگاه عصبی محیطی میشود. بیماری که بیش از 50 سال است هاوکینگ را به صندلی چرخدار وابسته کرده است.
این پژوهشگر صاحب نام بیشتر به خاطر تحقیقاتش پیرامون سیاهچالهها و نحوهی رفتار ذرات در محیط پرگرانش اطراف آن مشهور است. جالب اینجاست که محیط سیاهچالهها آنچنان جاذبهی بالایی دارد که حتی نور نیز نمیتواند از آن بگریزد. از سوی دیگر هاوکینگ یکی از مهمترین مروجان سفر و اکتشافات فضایی است.
سالهاست که او به دانشمندان و عموم مردم توصیه کرده تحقیقات خود برای یافتن سیارات قابل زیست را جدی بگیرند. گفتنی است در سال 2006 هاوکینگ تاکید کرده بود که بقای نسل بشر به تواناییاش در «یافتن خانهای جدید در دیگر سیارات بستگی دارد». او همچنین در سال 2011 اذعان کرده که «تنها شانس ما برای بقای بلند مدت، در کاوش و سفرهای فضایی است؛ چرا که زندگی در زمین دیگر گرهگشا نیست».
نظر شما دربارهی آخرالزمان چیست؟ آیا با فرار از زمین و پناه گرفتن در دیگر کرات میتوانیم از مرگ و تقدیر خود فرار کنیم؟ نقطه نظرات خود را در چهارچوبهای زومیت با ما در میان بگذارید و فراموش نکنید شرط اول در اظهار نظر احترام به نظرات دیگران است.

بروز رسانی: متاسفانه به دلیل عدم رعایت قوانین سایت توسط برخی از کاربران و ارائه نظرات اهانت آمیز به اعتقادات دیگران مجبور به غیر فعال کردن بخش نظرات این مطلب شدیم. نظرات شما نزد ما محفوظ هستند اما از پخش آنها معذوریم.
تنظیم از آرتمیس
وبگاه : www.kermchaleh.ir
تلگرام: uoniverse@
برچسبها: استیون هاوکینگ , زیستن , عالم هسستی , نسل

به نام خالق عالم هستی و خلقت،با سلام خدمت عزیزان علاقه مند به عالم هستی و همینطور دوستداران ستارگان امروز میخواهم برایتان از خلقت و اعجاز آن در این جهان بگویم،آنهم در چند پاراگراف و چند سطر،شاید خیلیهاتون همه چیزو در مورد مهبانگ و آن رویداد عظیم با تمام جزئیاتش و اصطلاحات قلمبه،سلمبه علمیش بدونید و با خوندن این سطور و فهمیدن موضوع مقاله پیش خودتون بگید که این دیگه وقت تلف کردنه من که تمام رویدادهای انفجار بزرگ و میدونم و صد تا مستند علمی هم در این رابطه دیدم و از خوندن بقیه این مطلب دست بردارید،خب من به شما میگم تا به حال شده مطلبی یا ویدئویی در رابطه با مهبانگ بخونین و ببینین که در اون به تمام اتفاقات جالب این ۱۴میلیاردو۷۰۰میلیون سال و فقط ظرف ۱۰ دقیقه و یا چند پاراگراف پرداخته بشه؟طوری که تا به حال نشنیده باشین اونوقت با خودتون چه فکری میکنین؟
حالااگه من بهتون بگم که میتونم تمام تاریخ جهان رو براتون تو چند خط بگم بهم چی میگین؟
اگه خدا بخواد میخوام همه چی رو بهتون بگم،از انفجار بزرگ(بیگ بنگ)تازمان حال؛اینکه زمین چطور آماده بپاخواستن انسانها شد،چطور عصرسنگی راه به ماشین بخار پیداکرد،چطور اولین دانه ها در شهرها و تمدنها سبز شدند.همه چیز به هم ربط داره و این مسیر رو به سوی شمادارد.
اگه با من بمونین و ادامه این مطلب و بخونین بهتون قول میدم که داستانی که من از خلقت و معجزه حیات براتون میخوام بگم و تا به حال به این صورت در جایی نخوندین و نشنیدین؛(تمامی این تاریخ طولانی رو با جزئیات مهمش اما بصورت mp3)

پس لطفا تا ده دقیقه آینده بدون هیچ پیش داوری با من باشین تا ادعامو بهتون ثابت کنم.
کاووس پدیدار،دی ماه ۱۳۹۶
گسترده شدن تاریخ۱۳/۷بیلیون سال طول کشید،من قول میدم که هرچیزی را که لازمه بدونین در چند پاراگراف و سطر بهتون بگم.
یک نکته بی ربط!!!

«از هیچ چیز همه چی خلق گردید»
«اگه همین حالا یک نفر براتون ادعا کنه که میتونه از هیچ چیز،همه چیزی که شما در اطرافتون میبینین رو بوجود بیاره،در جواب این فرد چی میگین؟حتما با خودتون فکر میکنین که لابد میخواد براتون شعبده بازی و یا یک تردستی اجرا کنه و خودتونو آماده میکنین که اگه شد حتی مچ این فردو حین انجام شعبده بگیرین و بهش ثابت کنین که امکان نداره با دستانی خالی و هیچ چیز،بشه چیزی بوجود آورد،در اصل هم شما درست میگین از ما انسانها چنین کاری بر نمیاد،این قضیه را پیش خودتون نگه دارین و در گوشه ایی از مغزتون فعلا بایگانی کنین تا من به وقتش بگم که بر خلاف عقیده شما یک نفر هست که میتونه از هیچ چیز همه چی را بوجود بیاره و خلق کنه.»
(توضیح نویسنده؛شاید این پاراگراف خیلی به کل مقاله پیش رو نخوره و بی ربط باشه!!اما اگه صبوری کنید و تا آخر این مطلب با من باشید، قول میدم پی به ارتباط عمیق این پاراگراف با عنوان این مقاله ببرید،شاید حتی بتونم سورپرایزتونم بکنم!؟)
واما داستان مهبانگ و این ۱۴ میلیاردو۷۰۰میلیون سالی که ازش گذشته
ما از این زمان شروع میکنیم:
۱۴/۷۰۰/۰۰۰/۰۰۰سال قبل از بوجود آمدن ما

۱۴میلیاردو۷۰۰میلیون سال قبل از خلقت ما،یک انفجار در یک نقطه بسیار،بسیارکوچک؛کوچکتر از یک اتم؛این اولین تصویر از دنیای نوزاد مااست،هرچیزی که تابه حال وجود داشته،هراتفاقی که تا به حال رخ داده،همه از این نقطه بسیار کوچک شروع گردیده است،درون این بسته کوچک انرژی که حتی از اتم هم کوچکتره!در این لحظه خاص تاریخ آنگونه که ما میشناسیم داره بطرز اسرارآمیزی شروع میشه،بنابه دلایلی که ممکن است ما هیچ وقت از آن سر در نیاوریم،جهان ما یکدفعه فوران کرد و گسترده شدومتورم گردید،«دریک میلیون ازمیلیون،میلیون،میلیون، میلیون »ثانیه جهان ما از اندازه کوچکتر از یک اتم به بزرگتر از یک کهکشان تبدیل گردید!و اما آن چیزی که منفجر شدانرژی زیادی بود که کلیدی است برای فهمیدن چیزهایی که در سطرهای آینده قرار است بخوانید.در کسری از ثانیه انفجاربزرگ(بیگ بنگ)تمام انرژی که تا به حال وجود داشته است را ایجاد نمود و خلق کرد؛این همان انرژی است که به تمام ستارگان عالم نیرو داد،تمام انرژی که به هر چیز زنده ایی سوخت داده،تمام انرژی که شما تا الان هدر داده اید و یا قرار است در آینده از آن سود ببرید،سالها قبل و در شروع زمان در کسری از ۱ثانیه بوجودآمد،وقتی شما به پمپ بنزین میروید و باک ماشینتان را پر میکنید؛در اصل دارید از انرژی خود عالم هستی استفاده مینمایید.
۱۴میلیاردو۳۰۰میلیون سال قبل از ما

تنها چند خط ازچند پاراگرافی که قراراست بخوانیم را شروع نموده ایم ولی همین الانش۳۸۰هزارسال از انفجار بزرگ و رد کردیم،شما الان در حال خواندن چگونگی بوجود آمدن اولین اتمها و نیاکان خود هستید، هیدروژن جزو اولین اتمهای بوجود آمده در عالم هستی میباشد؛جهان برای ساختن هر چیزی که اطراف ما وجود دارد از آن استفاده میکند،هیدروژن مانند یک تیم فوتبال است که شما آنرا رهبری مینمایید،شما برای بردن یک بازی از بهترین و آماده ترین فرد تیمتان استفاده میکنید،به همین صورت جهان از بهترین و آماده ترین عضو خود برای آفرینش استفاده کرد،هیدروژن همان عنصر عالی مقام و اولین چشم بندی انفجار بزرگ برای خلقت و حیات است.در این لحظه خاص از عمر جهان یک اتفاق زیبا که نتیجه پیدایش اتم هیدروژن نیز بود بوقوع پیوست،ماده توانست خود را از قید و بند نیروی گرانش که جزو ۴ نیروی تشکیل شده در لحظه آغازین بود(این نیروها شامل۱)نیروی قوی هسته ایی۲)نیروی ضعیف هسته ایی۳)نیروی الکترومغناطیس۴)نیروی گرانش هستند که عالم هستی مااز آنها ساخته شده)خود را برهاند و این رهایی موجب گردید که نیروی الکترو مغناطیس(دومین نیرو از ۴ نیروی اصلی عالم هستی)شروع به تابش نماید که این رخداد باعث گردید که فتون های نور پدیدار شوند و جهان ما مرئی گردد،این لحظه هیجان انگیز را میتوانیم لحظه تولد اولین ستارگان عالم هستی نیز بنامیم.
۵میلیاردو۵۰۰میلیون سال قبل ازم

جهان در این لحظه پر از کهکشانها و ستارگان است و خود را آماده میکند تا شعبده ایی دیگر از آستین در آورد.
در نقطه ایی دیگر از فضا،زمان اتفاقی نادر در حال وقوع میباشد،ستاره بسیار بزرگی که چندین برابر خورشید ما است در حال اتمام سوخت خود میباشد،و بلاخره زمان مرگش فرا میرسد پس تمام جرم خود را در ثانیه ایی و در یک انفجار ابر نو اختری در خودش فروریزش(به این حالت رمبش نیز میگویند) نموده و سپس باز هم در کسری از ثانیه تمام اتمها،مواد و عناصر خود را در فضای بیکران پخش مینماید،این حالت من را به یاد مرگ باشکوه پرنده«قو» میاندازد که زمانی که مرگش فرا رسد به جای خلوتی میرود و با تمام نیرو آخرین آواز خود را سر میدهد و همراه با سر دادن این آواز مرگ را در آغوش میگیرد،بنظر من انفجارهای ابر نو اختری همانند شکوه مرگ یک «قو»میباشد،که با فریادی گوش خراش ودم مرگ با این رمبش عظیم و با شکوه مرگ را در آغوش میگیرد،حالا چرا مرگ این ستاره برای ما مهم میباشد،در عالم هستی در پی هر مرگی یک زندگی بوجود میاید ودر پس هر زندگی،نیز مرگی در راه است،ستاره ما با مرگ خود و انتشار مواد تشکیل دهنده خود در عالم هستی در اصل شالوده و پی ریزی اولیه خورشید ما را به انجام رسانده،گرانش را که به یاد دارید همان نیروی مرموز که در لحظه آغازین درست گردید،دست به کار گردیده و مواد ستاره مرگ را بصورت توده های درهم و تکه،تکه به دور هم جمع مینماید،این توده ها در اصل همان گازهای خارج شده از انفجار همراه با گرد وغبارستاره مرگ و اتمهای هیدروژن است که هرچه توده تر میگردند باهم برخورد نموده و توده ایی بزرگتر را تشکیل میدهند،عاقبت اجتماع این توده ها منجر به تشکیل کره ایی بسیار بزرگ را میدهند،در اثر حجم زیاد این کره و فشاری که برگازهای تشکیل دهنده آن اعمال میشود،یک جرقه کوچک بوقوع میپیوندد و ناگهان تمام این کره مشتعل شده و با حرارت بالایی شروع به سوختن مینماید،نوبت خلقت بلاخره گام در راهی میگذارد که شگفتی آخرینش را به منصه ظهور برساند،خورشید ما متولد گردید؛جالب است که این را نیز بدانید ۹۹درصد از جرم بوجود آمده از مرگ ستاره اولیه را خورشید ما برای تشکیل خودش بکار برده و تمام بقیه منظومه شمسی ما که شامل تمام سیارات،کمربند کوییپر،منطقه فراسوی کمربند کوییپر یعنی منطقه هیلوسفر و میلیاردها خرده سیارک که در مدار خورشید در حال گردشند،تنها از ۱درصد جرم انفجار ابرنواختر آغازین تشکیل گردیده.
۴میلیاردو۵۰۰میلیون سال قبل از ما

از باقی مانده مواد تشکیل دهنده خورشید،سیاراتی بوجود آمد که در مدار این گوی تابان به چرخش درآمدند،از بین این سیارات آنکه برای ما مهم است سیاره سوم یعنی زمین است.
میگویم زمین اما شما نباید این زمینی را که در آن ساکنید را مجسم نمایید،دوره پیش سیاره ایی(دوره پیش زمین)با آنچه اکنون هست به کلی متفاوت بود،زمین سیاره ایی سوزان با آتشفشانهای فعال و زیاد که بر روی خود فقط از گدازههای روان پوشیده میبود با آسمانی سیاه و پر از گازهای سمی که در هر ساعت آماج ضربه های هولناک از سوی سیارکها قرار میگرفت،هرروز زمین۶ساعت بطول میانجامید و زمین باسرعت زیاد به دور خود میچرخید،درحدود ۴ میلیارد سال پیش سیارکی در ابعاد مریخ بنام«تیا»با زاویه ایی اریب با زمین برخورد نمود،براثر این تصادف قسمت بسیار زیادی از پوسته سلیسی زمین در فضا پخش گردید،در اینجا باز گرانش دست بکار شد و این قشر گردوغبار زمین را بصورت توده در کنار هم جمع نمود و ماه را بوجود آورد،درضمن در اثر این برخورد از سرعت گردش زمین کاسته شد و در نهایت به ۲۴ ساعت تبدیل گردید،محور زمین به اندازه۲۵ درجه کج شد که این باعث بوجود آمدن فصلها گردید،اماهنوز زمین برای ما جای غریبی است،زمین محیطی سمی و جهنمی بود واین حالت ملیونها سال برای زمین بطول انجامید شاید چیزی حدود ۵۰۰میلیون سال تا بلاخره پس از اصابت خرده سیارکهایی که حاوی آب و یخ بودندو تشکیل بخارهای آب بصورت ابرهایی متراکم و سمی بلاخره قطرات باران بر پیکر جهنمی و سوزان زمین چکیدن گرفت،زمین از این پس تا چندین میلیون سال آینده میزبان قطرات باران است،این بارانها باعث شدند که پوسته رویی زمین بصورت سنگی سردوسخت تشکیل گردد،به علاوه باعث شد که این پوسته زیر اقیانوسهای عظیم آب مدفون گردد،این بارانهای مداوم تمام دریاها و اقیانوسهای زمین را پربار نمودند.زمین اکنون یک سیاره تماما آبی بدون ذره ایی خشکی بود

گرافیکی از چگونگی برخورد سیاره تیا در مراحل شکل گیری زمین عامل بوجودد آمدن قمر زمین
۳میلیارد سال قبل از ما

زمین اکنون پر آب است،اما هنوز آسمان آبی و جو واتمسفری ندارد،دریاهای آن پر از آهن میباشد،در عمق اقیانوسها فرایند تشکیل مولکولهای اکسیژن شروع گردیده اما این مولکولها با برخورد با آهن انباشته شده درون آبها اکسیده شده و نمتوانند سر از آب بیرون بیاورند،زنگ زدن آهن سطح دریاها با اکسیژن نیز چندین ملیون سال طول کشید تا بلاخره آهن موجود در آب ته نشین گردیده و با انباشته شدن روی هم صخره های سنگی سر از آب بیرون آوردند،تمام آهنی که هم اکنون در روی زمین وجود دارد ما حصل این فرایند است، با خروج اکسیژن از درون اقیانوسها طی چندین میلیون سال آینده جو زمین تشکیل میگردد و آسمان زمین آبی شده و اتمسفر بوجود میاید.
۵۰۰میلیون سال قبل از ما

اکنون دیگر تقریبا این آش دستپخت عالم هستی مواد بنیادین خود را برای جادو کردن در اختیار دارد،اولین نشانه های حیات بر روی خشکی خود را نشان میدهد،جنگلهای سرسبز اولین نمونه از حیاتی میباشد که میتواند برای خود بااستفاده از محیط انرژی تولید کند و تولید مثل نماید.
به موازات آن اولین و مهم ترین نوع زندگی که وجودش برای پیدایش انواع متنوع تر حیات منجمله ما انسانها لازم و ضروری است درون شکافهای درون دریاها که آب گرم از آنها خارج میگردد شکل میگیرد، باکتریها و میکروبهای اولیه جزو مهمترین ارکان حیات و اولین عناصر زندگیند،شاید باورتان نشود اما همین حالا بر روی پوست دستان شما میلیاردها باکتری و میکروب در حال زندگی هستند که وجودشان برای بقای شما ضروری میباشد.

نمونه ایی ازاولین میکروارگانیسمهای موجود در اقیانوسهای زمین،حیات میکروبی
۳۰۰میلیون سال قبل از ما

اولین نمونه تولید مثل با روش تقسیم سلولی،اولین نشانه ها برای تشکیل زندگی در آب
اولین یاخته های تک سلولی درون آبها تشکیل گردیدند یاخته هایی که توان تولید مثل را با روش تقسیم سلولی بوجود آوردند،از این لحظه تا ۱۰۰ملیون سال آینده دریاها پر شد از موجودات آبزی با ساختارهایی ابتدایی،اما فاجعه ایی در راه بود،میزان اکسیژن درون آبها بطور ناگهانی شروع به کم شدن نمود و این روند تا بدانجا پیش رفت که اولین انقراض دسته جمعی حیات بر روی زمین شکل گرفت و طی آن ۹۹ درصد حیات نوپای زمین منقرض گردید
(زمین تا الان ۵ مرتبه دچار انقراض دسته جمعی حیات گردیده که طی رخ دادن هر کدام از آنها تقریباتا ۹۹ درصد حیات تشکیل گردیده بر روی زمین از بین رفته است/نویسنده/)
۲۵۰میلیون سال قبل از ما

کشف فسیل مارمولک مانندی که حیات را از آب به خشکی آورد
اکنون دوباره زمین خود را بازسازی نموده،انواع متنوع تری از حیات درون دریاها شکل گرفته اند،حالا زمان آن فرا رسیده که حیات از آب بیرون بیاید،اولین دوزیستان شباهت بسیاری به کروکدیل های ما داشتند،اما یک مشکل وجود دارد،تولید مثل و زندگی فرایندی است که فقط درون آبها بوجود میاید،پس زندگی در این مرحله نمیتوانست زیاد از آب دور باشد و هنوز به آب وابسته بود،خب حالا که حیات دیگر از آب بیرون آمده و آماده گسترش بر روی زمین است چگونه قطع وابستگی از اقیانوسها نماید؟حیات وابسته به عنصر منحصر به فرد خود یعنی آب است،ترفند تکامل در این لحظه بسیار زیرکانه و هوشمندانه میباشد،حال که آبها در جای خود استوارند چرا ما آب را با خود حمل ننماییم،اولین تخمها اشکالاتی در نگهداری آب برای نطفه ها داشت زیرا بسیار نازک بودند اما تکامل با روش آزمایش و خطا به این مشکل فائق آمد،اکنون زندگی میتوانست بدون دردسر اقیانوس را با خود به هر کجا که میخواهد حمل کند،با این ترفند آخرین نقطه اتصال حیات به آبها هم از بین رفت.
۲۰۰میلیون سال قبل از ما

کشف فسیل استخوانهای۷۲ میلیون ساله یک دایناسور از گونه گوشتخوار و بنام تیرکس
بنا به دلایل نا معلوم زمین باز هم دچار سومین انقراض دسته جمعی حیات گردید،راستی زمین یک خصیصه منحصر بفرد دارد و آن هم این است که بعد از هر انقراض حیات در روی زمین اعجاب انگیز تر و بهتر از قبل دوباره خود را بازسازی مینماید،مثل این انقراض۷۰ درصدی که بعد از آن موجودات شگفت انگیزتری بجای موجوداتی که بر روی شکم میخزیدند و بسته های آب را بصورت تخم برای تولید مثل اینور و آنور میبردند،
اکنون حیات پیشرفت شگرفی نموده وپستانداران زنده زایی را بنام دایناسورها بوجود آورده که تا ۵۰،۶۰ میلیون سال آینده حکمرانان بی چون و چرای زمینند و در آن پرسه میزنند.
۱۶۰میلیون سال قبل از ما

برخورد سیارکی در۱۶۰ میلیون سال پیش که ۹۹درصد حیات در زمین را منقرض نمود
وباز هم فاجعه،خرده سیارکی به اندازه ۵مایل مربع که از باقی مانده فرایند تشکیل منظومه شمسی و در کمربند کوییپر بجای مانده بود،بعلت جاذبه خورشید از جایگاه خود خارج گردیده وطی چند ملیون سال گردش در مدار خورشید بلاخره با مدار زمین یکی شده و با قاره آمریکای شمالی برخورد مینماید،شدت برخورد چنان عظیم بود که دره عظیم گرندکانیون را شکل داد،بعلاوه بخاطر این برخورد خورشید چندین سال از نظرها پنهان گشت و دمای هوا بطور تکرار نشدنی افت کرد در اثر این برخورد و عواقب آن باز هم تا ۹۹ درصد حیات بر روی زمین از بین رفت،این انقراض دسته جمعی حیات برای بار پنجم بر روی زمین میبود،تنها پستانداری که از این فاجعه جان سالم بدر برد و جزو اجداد تمام جانداران روی زمین منجمله ما انسانها است، موشهای صحرایی بودند که حیاتشان وابسطه به سطح زمین نبود و در زیر زمین زندگی میکردند واین دلیل زنده ماندنشان بود.
وبلاخره زمان ما
خب دوستان بلاخره نوبت خلقت اشرف مخلوقات عالی ترین تردستی تکامل یعنی حیات انسان شد،از این همه تعریف حتما احساس غرور میکنید!!زیاد احساساتی نشید چون قبل از پرداختن به روند آفرینش بشر میخوام سیر تکامل انسان را بصورت تصویری به شما نشان بدهم،در علم زیست شناسی و تکامل این سیر آدم گردیدن را «فرگشت» میگویند,که بر پایه نظریه ایی از چارلز داروین استوار است.
اول بیایید«فرگشت»انسان را با تصاویر دنبال نماییم






کشف سیر تکاملی تبدیل جمجمه و فک اجداد ما به فرم امروزی بشر
خب عکسهارو دیدید حالا بیاین ببینیم داستان تکامل ما چیه
در حدود ۱میلیون سال پیش اجداد مادر آفریقا تصمیم گرفتند که از روی درختان پائین بیایند و با دو پایشان بر روی زمین زندگی نمایند،انسانهای پشمالویی که بسیار شبه به گوریلهای امروزی بودند با همان جسه و آناتومی،
اولین نمونه انسانهایی که بسیار شبیه به انسانهای امروزی هستند انسانهای نئوناندرتال میباشند رد پای آنها در حدود ۱۰۰ هزار سال پیش و در شاخ افریقا میزیستند،اندام آنها بسیار درشت و همانند گوریلها از جمجمه ایی دو تکه و بزرگ در قسمت فوقانی اندام بهره میبردند،تکامل در عرض ۸۰۰ هزار سال انگشتان دراز و ۴ تایی اجدادمان را بصورت کوتاه تر و ۵ تایی در آورده بود با این تغییر کوچک اجدادمان قادر گردیدند که برای خود ابزار بسازند و بطور قائم بر روی دو پای خود راه بروند،طی این مدت موهای بدن اجدادمان از بین رفت و در آخر آنها یاد گرفتند که دسته جمعی به شکار بروند.
از انسان شکارچی تا انسانی که توانست دام را اهلی کند و بذر را بکارد و یکجا ساکن شود چیزی حدود ۹۰ هزار سال بطول انجامید،تا تقریبا ۱۰ هزار سال پیش که انسان توانست آهن را کشف نماید،زمان یاد گیری الفاظ و تبدیل آواهای بیمعنی به صداهای معنی دار برای ارتباط با همنوع دقیقا معلوم نیست اما در حدود ۹هزار سال پیش انسان بفکر استفاده و اختراع اعداد و خط برای نگه داری حساب برداشت محصول و دامداری پرداخت در همین زمان نیز بود که اقوام اینکا در کشور پرو فعلی و در حدود ۸هزار سال پیش شروع به استفاده و رصد ستاره ها و سیارات و در کل استفاده از آنها برای ابداع گاهشمار نمودند و تا بدانجا پیشرفت نمودند که تاریخ آنها و پیشرفتهای نجومی آنها به مانند مصریان هم عصر خود از عجایب و رموز زندگی بشر است.
اولین کتابی که انسان به رشته تحریر درآورد مربوط به ۷هزارسال پیش است و نام آن« گیل گمش»میباشد و جالب است که این کتاب مربوط به نواحی شمالی ایران و همانطور که از اول نام کتاب معلوم است از خطه گیلان است(گیل اشاره به خطه گیلان دارد»و به زبان گیلکی تحریر گردیده.
از آن تاریخ تا ۱۰۰ سال پیش انسانها توانستند،قواعد بسیاری از جمله ریاضیات،شیمی،فیزیک،فلسفه،الهیات و .... برای نظم بخشیدن به درکی درست از عالم هستی را بوجود نمایند،اما انفجار و سرعت این اختراعات و اکتشافات با کشف نیروی بخار در اواخر قرن ۱۸ میلادی سرعتی فزاینده و باور نکردنی رسید،شاید برای شما جالب باشد که ما تنها در ۱۵الی۲۰ سال اخیر توانستیم به پرده برداری از رازهای عیان عالم هستی و خلقت بطور قطره چکانی بپردازیم و ما هنوز از عالم هستی و رازهای زندگی چیزی نمیدانیم،ما میدانیم چه فعل و انفعالات شیمیایی لازم است تا حیات شکل بگیرد اما هنوز نمیدانیم چه عاملی به حیات جان و نیروی زنده بودن و ادراک میبخشد،ما در سال۲۰۰۵ توانستیم باضریب ۴۰ درصد اطمینان حدس بزنیم که منظومه شمسی چگونه بوجود آمده است،پس تمام این داستانی که برایتان گفتم تنها اطلاعاتی است که شاید در آینده پیش پا افتاده تلقی گردد؛من افسوس میخورم که چرا اکنون به دنیا آمده ام و یا مثلا چرا عمرمان اینقدر اندک است؟ تازه بیشتر این عمر هم صرف کارهای بیمورد،جنگ و دعواها،چشم و هم چشمیها و.... میشود.
خب دوستان بگذریم،این هم از داستان مهبانگ تا به امروز در چند پاراگراف و ۱۰ دقیقه
اگر به قولی که در ابتدای این مطلب به شما دادم توانستم عمل کنم پس در قسمت دیدگاهها برایم نظرتان را بگذارید اگر هم نه که جواب آدم پر مدعا باز هم نوشتن یک دیدگاه شدیداللحن است،والسلام
آرتمیس پدیدار،آذر۱۳۹۶
راستی آیا شما بوزون هیگز را میشناسید؟یک ذره زیر اتمی میباشد که مسئول جرم دار کردن اتمها است،بهش ذره خدا هم میگن،چون بوزون هیگز ما رابوجود آورده،این ذره عمر کوتاهی داره و آشکار سازیش خیلی مشکله تا بوجود میاد از بین میره با اینحال اگه این ذره زیر اتمی نبود من و شما و عالم هستی هم نبود.
درسال۲۰۱۲جمعی از کیهانشناسان از جمله پرفسور هیگز تصمیم گرفتن که هرطور شده این ذره زیر اتمی را پیدا کنن و ببیننش،آخه سالها بود در معادلات فیزیک کوانتوم وجود این ذره پیش بینی و اثبات شده بود،فقط مونده بود که با مشاهده نظری هم وجودش تائید بشه
روند اشکار سازیش هم اینطوری طی شد،در یک آزمایشگاه به قطر۲۷ کیلومتر ودر مرز سویس و به شکل یک دایره بزرگ طی چندین سال برای این کار ساخته شد که اسمش رو هم گذاشتند آزمایشگاه شتابدهنده ذرات هادرونی یا بنیادی که به اختصار«سرن»نامیده شد،کار این آزمایشگاه آشکارسازی ذرات بنیادی عالم هستیه یا همون ذرات زیر اتمی تشکیل دهنده اتم.
دانشمندان ازشلیک ۲ذره اتم در دو جهت متفاوت کار را شروع نمودند،یک گرم پروتون از یک سوی این دایره شلیک گردید، و از سوی دیگر این دایره یک گرم فوتون و ,«درست برعکس محور گردش ذره پروتون» شلیک گردید,در فواصل معینی از این مسیر ایستگاههایی تعبیه گردید که به این دو ذره ضربه بزنند تا طی مدت معین سرعت گردش آنها را به۹۹درصد سرعت نور برسانند،طی ۱/۵ ماه آنها توانستند سرعت مورد نظرشون رو که ۹۹ درصد سرعت نور بود بدست بیارند یعنی حالا ۲ ذره ما هر کدام در مسیر مخالف دیگری سرعتی نزدیک سرعت نور داشتند،گفتیم هر کدام از ذرات ما ۱ گرم جرم داشتند که روی هم ۲ گرم جرم در این مسیر میچرخید،و در مرحله آخر دانشمندان هر کدام از این ذرات را به یک مسیر هدایت نمودند که در آخر این مسیر دو ذره را با هم برخورد دهند تا از وا پاشی و انهدام این ذرات بتوانند ذرات زیر اتمی و بلاخص ذره خدا رو آشکار کنند،تمام مراحل کار به درستی طی شد و این دو ذره با ۹۹درصد سرعت نور با هم برخورد نمودند و خدای من معجزه بوقوع پیوست و من چه سعادتمندم که توانستم در سن۳۳ سالگی معجزه خالق جهان هستی را به چشم ببینم،دوستان عزیز هرکدام از ذرات ما ۱ گرم وزن داشتند پس میبایست پس از برخورد و ادغام با یکدیگر در کل ۲ گرم جرم بدست میامد،اما در کمال شسگفتی جرم بدست آمده از این ادغام ۸ گرم اندازه گیری شد یعنی ۶ گرم جرم از هیچی بوجود آمد(ذره خدا)،این یعنی یکی هست که توانایی اینو داره که از هیچی همه چی رو خلق کنه اون هم بطور مادی و قابل رویت،پرفسور هیگز برای این کشف جایزه نوبل فیزیک را در سال ۲۰۱۲ از آن خود کرد،این هم اون نکته ایی که اول مطلب گفتم گوشه ذهنتون نگه دارید باهاش کار دارم.


تصویری از برخورد ۲ ذره اتم و آشکار شدن ذره خدا(بوزون هیگز)
این را نیز از من بشنوید علم نجوم به شدت در ابتدا قابلیت آنرا دارد که از شما یک بی اعتقاد به خدا درست کنه اما دوستان اینو بدونید که در آخر این مسیر خداوند در انتظار شما است.
ودر آخر دوستان همه چی در این دنیا به هم ربط دارد و این مسیر رو به سوی شما دارد،این یعنی شما هم باید در این خلقت سهمی داشته باشید، پس معطل نکنید همین الانش هم خیلی دیر شده،هر چه زودتر اثر خودتونو در این دنیا بزارین ،زود باشین و جای پای خودتونو بزارین،دنیا رو جای بهتری برای زندگی بکنید،شما مسئولیتی به اندازه تاریخ خلقت بر روی دوشتان است.
علم نجوم علمی است که به شدت شخصیت شما را و جهان بینیتان را بشکل الهی و اهورایی ارتقا میبخشد و تغییر میدهد،این یک علم فروتنانه کننده میباشد.
نویسنده: آرتمیس پدیدار
ویراستار:کاووس پدیدار
ما را در تلگرام دنبال نمایید:
uoniverse@
ونیز در گوگل :
www.kermchaleh.ir
برچسبها: عالم هستی , جهان , بیگ بنگ , انفجاربزرگ
آسمان تنهاست و تو را میخواند....
فضا،زمان،خودزندگی اسرار عالم هستی را با ما و درون کانال کرمچاله ببینید....
علم نجوم یک علم شخصیت ساز و یک علم صیقل دهنده برای روح و روان میباشد
�نیلز بور پدر فیزیک کوانتوم�
فکر نکنم خداوند برای اداره دنیا تاس بیاندازد و برای خلق آن از گزینه شانس. بهره برده باشد.
�پدر فیزیک نظری،خالق قوانین نسبیت و تکمیل کننده قوانین فیزیک نیوتنی بعد از ۴ قرن،آلبرت انشتین�
بزرگترین ترس من این است که زود بمیرم و نتوانم بیشتر از این از رازهای خلقت عالم هستی را ببینم و پشت پرده را بیشتر بنگرم
� اعجوبه و معجزه خلقت انسان،بزرگترین کیهانشناس نظریه پرداز تمام اعصار بعد از آلبرت انیشتین،فیزیکدان بزرگ قرن سر استیون هاوکینگ�
آیا آماده هستید تا با ما به فراسوی زمان و خلقت بیایید تا شاید شما هم لبخند خداوند را نیز ببینید و افکار وی را بخوانید،در این دنیای بی حد و مرز که ما تنها پنج درصد آن را به عنوان عالم هستی قابل مشاهده میشناسیم تا کجا توانایی و درکتان اجازه میدهد پرده را کنار بزنید و اسرار را ببینید،آیا شهامت فهمیدن و از خود بی خود نشدن این همه معجزه وشگفت واقعی را در خود میبینید؟اگر جوابتان مثبت میباشد من سالهاست که در حال پیمودن این مسیر. هستم و این کران بی کران را خوب میشناسم به شما تضمین میدهم در. کانال نجومی کرمچاله پرده از اسراری بردارید که تا. به حال و در هیچ مجموعه ایی نجومی آنها. را برایتان بازگو نکرده اند، پس با من همراه شوید تا چهره خداوند را به شما نشان دهم
به ما بپیوندید
https://t.me/joinchat/AAAAAEBwz2kF-SYRORNv2A
http://t.me/uoniverse
شماره تلگرام ادمین:
09224958035
09361490525
لینک تلگرام ادمین:
kavousp@
artimisp@
کانال تبلیغات شبکه هاباجتماعی گروه بزرگ و معتبر نجوم کرمچاله و سایتهای واسطه:
tablighatchee@

برچسبها: کانال تلگرام , تلگرام , کرمچاله , انشتین
تاکنون دانشمندان تصور میکردند که در کیهان 100 تا 200 میلیارد کهکشان وجود دارد ولی سرشماری اخیر ستارهشناسان نشان میدهد تعداد کهکشانها به بیش از یک تریلیون و یا حتی دو تریلیون میرسد.
به گزارش گروه علم و فناوری آنا به نقل از هافینگتنپست، یک گروه بینالمللی زیر نظر کریستوفر کانسلایس، پروفسور فیزیک نجوم از دانشگاه ناتینگام انگلیس، با برآورد ذهنی به این نتیجه رسیدند که حدود 2 تریلیون کهکشان در کائنات وجود دارد. با این حساب، تعداد کهکشانها 10 برابر بیشتر از تعدادی است که تاکنون دانشمندان تخمین میزدند.
کانسلایس در این مورد میگوید: «با دیدن نتیجه محاسباتیمان شوکه شده بودیم. شاید اگر دو یا سه برابر آن چیزی بود که تصور میکردیم، انقدر برایمان شگفتآور نبود. ولی 10 برابر خیلی رقم بالایی است».
این گروه تحقیقاتی بر اساس اطلاعات و دادههایی که تلسکوپ فضایی هابل در مورد کهکشانها ارائه داده است، یک نقشه سهبعدی از جهان تهیه کردهاند و با کمک آن و همچنین مدلهای ریاضی جدید تعداد کهکشانهایی که در دورههای مختلف زمانی وجود داشتهاند، محاسبه کردند.
کانسلایس میگوید: «این عدد قابل تامل است زیرا هنوز 90 درصد کهکشانهای جهان بررسی نشدهاند. چه کسی میداند که چقدر ویژگیهای این کهکشانها برایمان عجیب و جالب خواهد بود زمانی که یکی از آنها را در آیندهای نزدیک و با وجود تلسکوپهای نسل بعدی کشف کنیم».
تیم کانسلایس پس از اینکه ۱۳ میلیون سال پیش را زیر نظر قرار داد، پی برده است که در طول تاریخ عالم پراکندگی کهکشانها یکنواخت نبود. وقتی عالم جوان بود، ۱۰ برابر بیشتر کهکشان داشت.
کانسلایس پیشبینی میکند که تلسکوپ فضایی «جیمز وب» که قرار است در سال ۲۰۱۸ پرتاب شود، تعداد کهکشانهای قابل مشاهده برای انسان را بیش از دو برابر میکند.
نویسنده متن:
آرتمیس پدیدار
کانال تلگرام :
uoniverse@
ربات تلگرام :
uoniverse_bot@
اینستاگرام :
siahchalehh@
سایت دیگر ما(نوجومه):
www.noojoome.ir
برچسبها: کهکشان , تلسکوپ , کریستوفر کانسلایس , هافینگتن پست
فضا،زمان،خودزندگی اسرار خلقت عالم هستی درون کرمچاله نهفته میباشد.
https://t.me/joinchat/AAAAAEBwz2kF-SYRORNv2A
ربات تلگرام کرم چاله برای شما و روزهای تعطیلتان طراحی گردیده تا با آن لحظات خوشی را همراه با خانواده عزیزتان سپری نمایید و در این روز تعطیل ،خود و نزدیکانتان را سرگرم نماید و اوقات فراغت خوشی را تجربه نمایید:
در آخر سایت نوجومه با مطالب و تصاویر نجومی و مستندهای علمی در آدرس زیر منتظر بازدید شما عزیزان و بیان دیدگاهایتان در مورد مقالات مندرج درون سایت میباشد،کائنات و کیهان را با ما و متفاوت تجربه نمایید، بیایید تا بار دیگر آسمان را با همدیگر کشف نماییم:
www.noojoome.ir
ادمین ها:
کاووس و آرتمیس پدیدار
برچسبها: کرم چاله , نوجومه , ربات , کانال
این روزها موسسات و سازمان های کوچک و بزرگ بسیاری در پی کشف اولین نشانه ها از حیات فرازمینی هستند و تقریبا تمام افرادی که در این سازمان ها مشغول کار بر روی این موضوع هستند ایمان دارند که گونه های دیگری از حیات خارج از کره خاکی ما وجود دارد.حالا دانشمندان ارشد بزرگترین سازمان فضایی جهان یعنی ناسا اعلام کرده اند که انسان در یک قدمی کشف حیات بیگانه قرار گرفته و و احتمالا تا سال ۲۰۲۵، نشانهای از این حیات کشف خواهد شد.الن استوفان, دانشمند ارشد ناسا، در طول بحثی که بر روی تلاشهای آژانس فضایی آمریکا برای جستجوی کرات زیستپذیر و حیات بیگانه متمرکز بود، گفت :
به نظرم ظرف یک دهه آینده، نشانههای قوی دال بر وجود حیات فرازمینی در دست خواهیم داشت و ظرف ۲۰ تا ۳۰ سال آینده، شواهد قطعی از این موضوع حاصل میشود. ما میدانیم به دنبال چه هستیم و این که چگونه به دنبال آن بگردیم؛ در بسیاری از جنبهها، فناوری لازم را در اختیار داریم و در مسیر استفاده از آنها هستیم، بنابراین مطمئنم قطعا در مسیر درست قرار گرفتهایم.

همچنین جان گرونسفلد، فضانورد اسبق و معاون برنامه مأموریت علمی ناسا نیز پیشبینی کرد که علائم حیات فرازمینی به زودی در منظومه شمسی و فراتر از آن پیدا خواهد شد. وی خاطر نشان کرد :
به عقیده من ما یک نسل با منظومه شمسی و حیات در آن فاصله داریم؛ چه مکان کشف آن یک قمر یخی، چه مریخ باشد. کشفیات اخیر نشان میدهد، منظومه شمسی و کهکشان راه شیری دارای محیطهایی است که میتوانند از حیات فرازمینی پشتیبانی کنند. به طور مثال، اقیانوسهای آب مایع در زیر پوستههای یخی قمرهای اروپا و گانیمد مشتری و همچنین قمر انسلادوس زحل قرار دارند. اقیانوسها بخش عظمیی از سطح مریخ را در دوران باستان پوشانده بودند؛ همچنین رگههای تاریک فصلی که بر روی سطح امروزی مریخ مشاهده شدهاند، میتوانند ناشی از آب مریخ شور باشد.
افزون بر این، کاوشگر کنجکاوی ناسا مولکولهای آلی حاوی کربن و نیتروژن را بر روی مریخ کشف کرده که این عناصر برای وجود حیات زمینمانند بر روی سیاره سرخ ضروری هستند. تلسکوپ فضایی کپلر ناسا نیز نشان میدهد، هر ستارهای در آسمان میزبان سیاراتی است و بسیاری از این سیارات میتوانند زیستپذیر باشند. در واقع، پروژه کپلر نشان داد، سیارات صخرهای مانند زمین و مریخ در سراسر کهکشان، احتمالا در مقایسه با سیارات گازی مانند زحل و مشتری بیشتر رایج هستند.
پاول هرتز,مدیر بخش فیزیک نجومی ناسا اعلام کرد:
ما میتوانیم آب را در ابرهای بینستارهای مشاهده کنیم که سیستمهای سیارهای و ستارهای از آن شکل میگیرند. ما میتوانیم آب را در دیسکهای پسماندی ببینیم که قرار است حول ستارهها، به سیستمهای سیارهای تبدیل شوند. همچنین میتوانیم آب را در دنبالهدارهایی بیینیم که در منظومههای شمسی دیگر با بخارشدن ستارگانشان، در حال پراکنده شدن هستند. استوفان و همکارانشان معتقدند، شکار شواهدی از حیات بیگانه در مقایسه با شناسایی محیطهای زیستپذیر بالقوه، ماموریتی دشوارتر است، اما محققان به طور مستمر در تلاش برای تحقق بخشیدن به این هدف بلندپروازانه هستند.
به طور مثال، مریخنورد بعدی ناسا که قرار است سال ۲۰۲۰ راهی سیاره سرخ شود، به دنبال علائمی از حیات گذشته و نمونههایی از خاک مریخ برای بازگرداندن احتمالی آن به زمین برای بررسی دقیقتر است. ناسا همچنین به دنبال فرود آوردن فضانوردان بر روی مریخ در دهه ۲۰۳۰ است؛ گامی که استوفان آن را به عنوان کلیدی برای جستجوی حیات در مریخ عنوان میکند.
ناسا در عین حال به دنبال انجام مأموریت به قمر اروپا است که این هدف احتمالا در سال ۲۰۲۲ عملی خواهد شد؛ هدف اصلی این مأموریت ۲٫۱ میلیارد دلاری، بررسی زیستپذیری بالقوه بر روی این قمر یخی و همچنین کشف شواهدی مناسب از حیات است. محققان به دنبال راههایی برای نمونهگیری و بررسی انبوه بخار آبی هستند که ظاهرا از ناحیه قطب جنوب اروپا فوران میکند. در حوزه سیارات فرا خورشیدی، تلسکوپ فضایی ۸٫۸ میلیارد دلاری جیمز وب ناسا در سال ۲۰۱۸ به فضا پرتاب میشود؛ این تلسکوپ، جو سیارات خارجی ابر زمینی را رصد کرده و به دنبال گازهایی خواهد بود که احتمالا حامی حیات میباشند
نویسنده :کاووس پدیدار
کانال تلگرام : uoniverse@
ربات تلگرام : uoniversebot@
سایت نوجومه : www.noojoome.ir
برچسبها: مریخ , تلسکوپ فضایی , قمریخی , قمر اروپا
کاووس پدیدار:
نجوم
ستاره شناسی یکی از کهن ترین علوم به شمار می رود و منجمان قدیم از روی مکان حورشید در آسمان و وضعیت ستارگان ، زمان را تعیین کرده و به تنظیم تقویم و تعیین فصول و جهات می پرداختند .
در حقیقت شناخت فعلی ما از کیهان تا حد زیادی مدیون کار ستاره شناسان قدیم است .
شاید بتوان گفت که سومریان نخستین قومی بودند که به بررسی حرکات ستارگان پرداختند . چینی ها به خسوف و کسوف توجه بسیاری داشتند اما بابلی ها خورشید را بیشتر از همه می پرستیدند.
مصریان قدیم خورسید را « رع » می نامیدند و عقیده داشتند که خدای بزرگ هر روز به هنگام طلوع با سوار شدن در قایقی که بر پشت الهه آسمان « نوت » قرار داشت ، از پهنه اقیانوس فضا می گذشت

تاریخ نجوم رو به سه بخش یا سه دوره تقسیم کردند:
دوره زمین مرکزی ، دوره کهکشانی و دوره کیهانی
دوره زمین مرکزی
این دوره مربوط به منجمای اولیه میشه و ویژگی مهمش اینه که منجمای قدیمی فکر می کردن زمین مرکز جهانه و حرکتی نداره و خورشید و ماه و ستاره ها به دور زمین می چرخند!
شاید این موضوع به نظرتون غیر علمی و حتی خنده دار باشه اما نظری بوده که اونا بهش معتقد بودن!!!
دوره کهکشانی:

می تونیم بگیم که نجوم جدید از این دوره شروع شد. یه دانشمند به نام کوپرنیکوس ثابت کرد که زمین نه تنها مرکز جهان نیست بلکه یه سیاره از چندین سیاره ایه که به دور خورشید می چرخند.همچنین معلوم شد خورشید یکی از ستاره های بی شمار آسمونه که بعضی از اونا از خورشید بزرگتر و بعضی کوچکترند. جالبه بدونید که در اون زمان دانشمندان برای اثبات نظراتشون با مشکلات زیادی روبرو بودند . این مطلب رو تا آخر بخونید چون در پایان قصه ی یکی از همین دانشمندها رو براتون تعریف کردم.
خلاصه اینکه نجوم تو این دوره پیشرفت های زیادی کرد. یکی از مهم ترین این پیشرفت ها اختراع تلسکوپ توسط گالیلئو گالیله بود (البته اختراع تلسکوپ رو به دانشمندهای دیگه ای هم نسبت دادن که در موردش براتون خواهم گفت. )
دوره کیهانی:
در این دوره دانشمندان فهمیدن که کهکشان ما یکی از کهکشان های بی شماریه که در جهان وجود داره. این دوره ی علم نجوم همین زمانیه که ما درآن زندگی می کنیم و همون طور که می دونید هر روز شاهد کشف های جدید و ساخت دستگاه ها و تلسکوپ های جدید هستیم و این نشون میده که تا پایان این دوره راه درازی در پیش داریم.

علم نجوم چيست ؟
نجوم مطالعه مواد است و مقدمه ايست درباره فرايند بوجود آمدن آنچه در آنسوي جو زمين است كه اين جهان ، آسمان و گوي آسمان را از اتم هاي كوچك تا گيتي وسيع شامل مي شود . منجمان اجرام آسماني مانند سيارات ، ستاره ها ،ستاره هاي دنباله دار ، كهكشانها، سحابيها و مواد بين كهكشانها را مطالعه مي كنند . براي اينكه چگونگي تشكيل شدن ، چگونگي بوجود آمدن و منسب هر كدام را مشخص مي كنند و اينكه چگونه بر يكديگر تاثير مي گذارند و چه اتفاقي ممكن است براي آنها بيفتد .
بخشي از جهان ما ، زمين وانچه در آن اتفاق مي افتد اختر شناسي را شامل مي شود ،در واقع زمين آزمايشگاه ماست و هرچه كه درباره جهان مي دانيم از آنچه از زمين مي توانيم ببينيم و دريابيم ويا تصور كنيم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسكوپ ، در نزديكي قرن هفدهم ،نجوم بر مبناي مشاهده با چشم غير مسلح پايه گذاري شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سيارات در آسمان نقشه تهيه مي كردند . متمدن ترين ها براي نقشه برداري آسمان نظام داشتند و ما مي دانيم كه امروزه نجوم از نظريات يونانيان باستان سرچشمه مي گيرد .
در سال 150 ميلادي يك منجم و رياضيدان يوناني به نام كلوديوس بطلميوس يك رساله در باره علم نجوم نوشت . او در آن 48 گروه ستارهاي كه صورت فلكي ناميده مي شدند را فهرست كرد ، مانند جبار ، برساووش و....كه بيشتر از اسامي اساطير گرفته شده اند . همانطور كه ما هنگام نگاه كردن به ابرها ، آنها را به اشكالي از اجسام آشنا تصور مي كنيم ،همانگونه بطلميوس در گروهبندي ستارگان اشكال آشنا را مشاهده كرد. همچنين بطلميوس متوجه شد كه به نظر ستارگان در سر تاسر آسمان حركت مي كنند او گفت كه تمام اجرام آسماني به دور زمين كه مركز جهان بي حركت ايستاده حركت مي كنند . اين نظريه علمي براي قرنها پذيرفته شده بود . تئوري بطلميوس راجع به جهان طرح زمين مركز ناميده شد زيرا در آن زمين در مركز عالم قراردارد.
چه موقع كشف شد كه زمين بدور خورشيد مي چرخد ؟
قبول اين واقعيت مدت ها طول كشيد . در سال 1543 ميلادي يك منجم لهستاني به نام نيكلاس كوپرنيك De Revolutionibus را منتشر كرد كه مشخص مي كرد سيارات به دور خورشيد گردش مي كنند اما نظريه او با تعليمات كليساي كاتوليك مغايرت داشت و كليسا قدرتمندترين سازمان اجتماعي و سياسي آن زمان بود . عقيده هايي مانند طرح خورشيدمركزي كه در جهان تفكر بديع بودند سزاوار كيفر مرگ بودند . بنابراين اگرهم تعدادي ديگر ازمنجمان طرح كپرنيك را مي پذيرفتند از تصديق كردن آن هراس داشتند . در سال1632 گاليلئو گاليله ، يكي از برجسته ترين منجمان در طول تاريخ ، سرانجام يك كتاب در حمايت از نظريه كپرنيك منتشر كرد . كليساي كاتوليك روم گاليله را براي محاكمه به خاطر بدعت گذارن احضار كرد و اين منجم براي برگشتن از حرفش يا مرگ حق انتخاب داشت . گاليله دست از عقيده خود كشيد اما كليسا از پذيرفته شدن طرح خورشيد در عرف نمي توانست جلوگيري كند(در سال 1992كليساي كاتوليك روم رسما با گاليله و كپرنيك موافقت كرد.)
چطور منجمان سريعايك ستاره را از ديگران تشخيص مي دهند؟
منجمان علاوه بر نقشه موقعيت ستارگان در آسمان تععن كردند كه كدام ستاره از ديگر ستارگان پرنورتر است . يك منجم يوناني به نام هيپاركوس جد بطلميوس ابتدا ستارگان را بر اساس روشنايي اشان طبقه بندي كرد . اوششطبقه روشنايي را با قدر شان ليست كرد (قدر يعني درخشش يك ستاره كه بر روي زمين نمايان مي شود . قدر يك ستاره تا حد زيادي در تعيين اينكه چقدر از زمين فاصله دارد موثر است ) هيپاركوس 20 ستاره از قدر اول را طبقه بندي كرد و ستارگان ضعيف يعني آنهايي كه با چشم غير مسلحديده مي شوند را در شش قدر طبقه بندي كرد.
گاليلئو گاليله
گاليله در پيزاي ايتاليا در 1564 در اواسط دوره رنسانس متولد شد . گاليله فقط اولين كسي كه تلسكوپ را روي ستارگان متمركز كرد نبود ، او همچنين ديدگاه متفاوتي نسبت به جهان ايجاد كرد . گاليله استاد نجوم ، رياضي ، فيزيك ، فلسفه و تبليغات بود . تصور او (و احتمالا واقعيت ) از يك نبوغ ذاتي بود : زيرك شوخ و اما زننده بود . مردم مهم انجمن او را جستجو مي كردند - تا وقتي كه كار منفور و خطرناك حمايت از ديدگاه خورشيد مركزي كپرنيك راجع به منظومه شمسي رادر كارهايش انتشار داد:
ما اين حقيقت را پذيرفتيم كه خورشيد در مركز منظومه شمسي است و ما ممكن است گفته باشيم ((هركس ميداند كه خورشيد به دور زمين مي چرخد وفقط تعداد كمي دانشمند ديوانه فكر ميكنند غير از اين است.))
در سال 1543 نيكولاس كوپرنيكوس رساله پيشنهادي اش را كه تمام سيارات به انظام زمين به دور خورشيد مي چرخند منتشر كرد .اين پيشرفت غير منتظره براي عده اي به طور محرمانه خوشايند بود برا قدرتمندترين دولت اروپا در آن زمان -كليساي كاتوليك روم - در وضع موجود مسلما منفعتي وجود داشت . با اين همه عقايد نظام -و توانايي اش - رويه زمين مركزي در جهان باقي ماند.
گاليله به طور آشكارا از ديدگاه جهاني كپرنيكوسدر مقابل كليسا حمات كرد . روش رهبر كليسا با ديگر بدعت گذاران ناديده گرفتن آنها يا آسيب رساندن به آنها با برخي شرايط بود . اماكليسا نمي توانست گاليله را ناديده بگيرد .
در سال 1634 گاليله به دادگاه كليسا آورده شد و ادعا كرد كه دست از عقايد بدعت گذارانه اش درباره منظومه شمسي برداشته است .
روبه رو شدن با شكنجه و مرگ ، گاليه را وادار به تسليم شدن كرد . او هنگاميكه اتاق محاكمه را ترك كرد - زير لب- گفت بي اعتنا به آنچه مجبور به گفتن شده بود ادعا كرد كه زمين هنوز به دور خورشيد مي چرخد.
گاليله بقيه عمر خود را در زير شيرواني خانه اي تا سال 1642 گذراند 355 سال بعد در سال1992 كليسا رسما طرح كپرنيك را در مورد متظومه شمسي پذيرفت.
کانال تلگرام سایت نجومه(کرمچاله) : uoniverse@
کانال تلگرام ما: tablighatchee@
کانال تلگرام ما: beheshterockbaaz@
برچسبها: کهکشان , گالیله , منجم , نجوم
مقدمه
کاووس پدیدار :
نجوم مطالعه در باب موادوچگونگی بوجود آمدن فضای فراسوی سیاره زمین است,که در این جهان,آسمان تا آسمان را اتمهای کوچکی را شامل میشود.منجمان تمام آنچه را در فضا عیان است مانند ستارهها,سیارات,کهکشانها,سحابیها,مواد تشکیل دهنده آنها و غیره را مورد مطالعه قرار میدهد, واین کار بدین جهت میباشد که چگونگی تشکیل وبوجود آمدن هرکدام از این اجرام را مشخص نمایند, یا اینکه این اجرام چگونه بر یکدیگر و فضای پیرامون خودتاثیر میگذارند و در گذشته چه سرنوشتی را طی نموده یا در آینده به چه سرنوشتی دچار میگردند.
بخشی از جهان ما و آنچه در آن اتفاق میافتد,اخترشناسی را شامل میشود,در واقع زمین مانند آزمایشگاهی برای ماست و ما هرچه را که درباره جهان میدانیم از آنچه در زمین میتوانیم ببینیم و دریابیم و تصور نماییم,سرچشمه گرفته است.

چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ، نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستارهها و سیارات در آسمان نقشه تهیه میکردند. متمدن ترینها برای نقشه برداری آسمان نظام داشتند و میدانیم که امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه میگیرد. در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله درباره علم نجوم نوشت. او در آن 48 گروه ستارهای که صورت فلکی نامیده میشدند را فهرست کرد ، مانند جبار ،برساووش و ... که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شدهاند.
همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور میکنیم، همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سرتاسر آسمان حرکت میکنند، او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بیحرکت ایستاده حرکت میکنند. این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود. تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد، زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.
چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید میچرخد؟
قبول این واقعیت مدتها طول کشید. در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibus را منتشر کرد که مشخص میکرد سیارات به دور خورشید گردش میکنند، اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود. عقیدههایی مانند طرح خورشید مرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند.
بنابراین اگر هم تعدادی دیگر از منجمان طرح کپرنیک را میپذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند. در سال 1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجستهترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد. کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه بخاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت. گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمیتوانست جلوگیری کند (در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد).

لطفا به ادامه مطلب بروید...
برچسبها: نجوم , عالم هستی , گالیله , کوپرنیک
ادامه مطلب
نیروی جسم سیاه و افزایش ابهامات در مورد آن

سایت نجومه,کاووس پدیدار:نیروی عجیب و جدیدی که به وجودش در جهان هستی پی بردهایم، رفتهرفته ابهامات بیشتری برمیانگیزد. در گزارشی به بررسی اجمالی نیروی جسم سیاه پرداختهایم
پژوهش جدید پرده از شناسایی یک پدیدهی عجیب پرده برداشته است که با نام نیروی جسم سیاه از آن یاد میکنند. این یافتهها نشان میدهند که تأثیر تابش بر ذرات پیرامون اجرام سنگین، میتواند توسط فضای احاطهکنندهی این اجرام و ویژگیهای آن تقویت شود.
این کشف جدید میتواند بر نحوهی مدلسازیهای ما از چگونگی شکلگیری ستارهها و سیارهها تأثیر بگذارد و حتی به ما در پیدا کردن یک شکل تئوری از تابش کمک کند. شکلی از تابش که به سیاهچالهها اجازه میدهد دچار فرانش شوند. منظور از فرانش در اینجا، بیرون راندن نوترونها یا الکترونها یا سایر ذرات توسط یک سیاهچاله است.
پیشتر در سال ۲۰۱۳، فیزیکدانان اعلام کردند که تابشهای ساطعشده از اجرامی که به نام جسم سیاه شناخته میشوند، نهتنها میتوانند روی مسیر ذرات کوچک تأثیر بگذارد، بلکه میتوانند آنها را به نزدیکتر شدن بهسوی یکدیگر نیز وادارند. نکتهی جالبتری که وجود دارد این است که در اجسام با جرمهای پایین، نیروی رانشی یا هلدهنده میتواند قویتر از کشش گرانشی در همان پدیدهها باشد.
اگر شما تاکنون به عبارت جسم سیاه برنخورده باشید، احتمالا این عبارت مفهوم گنگی برایتان دارد. باید اشاره کنیم که یک جسم سیاه به هر نوع جسم ماتی گفته میشود که نور مرئی را جذبی میکند، اما آن را بازتاب یا از خود عبور نمیدهد.
از نقطهنظر فنی، جسمهای سیاه بهطور تئوری بهعنوان جسمهای کاملی تعریف میشوند که نمیتوانند هیچ نوری را بازتاب دهند. مثالهای فیزیکی از قبیل نانولولههای کربنی بهکاررفته برای ساخت پوششهای شگفتانگیز وانتابلکمیتوانند تا مقدار زیادی به آن تعریف تئوری ارائهشده برای اجسام سیاه نزدیک شوند.
یکی از خطاهایی که شاید دچارش شویم این است که ما تمامی اجسام سیاه را بهنوعی دارای رنگ سیاه هم قلمداد کنیم. این اجسام تابشهایی را از خود بسته به نوع حرکات ذرات خودشان ساطع میکنند و همین روند باعث میشود تا آنها را بهعنوان راهی سودمند برای تشریح ویژگیهای گرمایی یک جسم در نظر بگیرند.
چهار سال پیش، گروهی از پژوهشگران استرالیایی به این نکته پی بردند که تابشهای ساطعشده توسط یک جسم سیاه باید دارای تأثیرهای جالبتر و کنجکاو کنندهتری نیز روی اتمهای اطراف باشد.
پی بردن به این تأثیر به ما کمک میکند تا بدانیم که اتمها با ایجاد تغییری توسط فوتونها در اندازهی حرکت خود، میتوانند حرکت کنند یا اینکه تغییر مسیر دهند.
با فراهم شدن شرایط مساعد، اجسامی بهاندازهی یک سلول هم میتوانند پیرامون یک پرتو یا تابش از نور دستخوش تغییر مسیر شوند. این رویداد در واقع پدیدهای است که اخیرا در نوعی تکنولوژی به نام گیرههای نوری استفاده میشود.
فیزیکدانان اکنون بیش از یک قرن است که میدانند تابشهای الکترومغناطیسی میتوانند منجر به ایجاد تغییر در ویژگیهای اتمهای اطراف شوند. این اتفاق میتواند از طریق تأثیری موسوم به تاثیر استارک روی دهد. در این روند، اتم بهمنظور رسیدن به حالتی از انرژی پایینتر، جایگاه الکترونهایش را تغییر میدهد.
این اتفاق برای بالاتر بردن احتمال حرکت آنها بهسوی بخشهای درخشانتر یک پرتوی نوری رخ میدهد. پژوهشگران در طی آزمایشهای خود، آنها را بهصورت دوبهدو کنار هم قرار دادند. آنها میخواستند نشان دهند که تابش گرمایی به چه شکل میتواند نهتنها منجر به از هم رانده شدن ذرات شود، بلکه به لطف تغییر استارک، میتواند باعث کشیده شدن پرتو بهسوی جسم مورد نظر نیز شود. ماتیاس سونلیتنر از دانشگاه اینسبراک در سال ۲۰۱۳ و در گفتگو با پایگاه Phys.org چنین توضیح داده بود:
تأثیر متقابل میان این دو نیرو (یک نیروی جذبکنندهی متداول در مقابل یک نیروی رانشی ناشی از تابش) بهطور روتین در آزمایشهای نوری کوانتومی ملاحظه شده است؛ اما همواره از این نکته چشمپوشی شده بود که چنین رویدادی در مورد منابع تابش گرمایی نیز رخ میدهد.
با وجود اینکه نیروی مورد بحث به مقدار شگفتانگیزی ضعیف است، پژوهشگران نشان دادند که قدرت خالص کششی ناشی از تابش در واقع میتواند بزرگتر از مقدار گرانش ناچیز ایجادشده توسط یک ذرهی ریز و داغ باشد و این گفته برای ذرههای کوچکتر از یک دانهی غبار صادق است. سونلیتنر همچنین توضیح میدهد:
این دانههای ریز میکرونی نقش مهمی در شکلگیری سیارهها و ستارهها در علوم شیمی مرتبط با نجوم ایفا میکنند. آنطور که از ظاهر ماجرا برمیآید، برخی از پرسشهای بیپاسخ در مورد چگونگی تأثیر متقابل آنها یا با گازهای هیدروژن اطرافشان وجود دارد. ما در حال حاضر، در مسیر انجام کاوشهایی هستیم تا به چگونگی تأثیر این نیرو اضافهی جذبکننده بر دینامیک اتمها و غبارها پی ببریم.
طی این چند سال، یک گروه دیگر از فیزیکدانان سعی داشتهاند فعالیت نیمهکارهی سونلیتنر و همکارانش را پی بگیرند. تلاش آنها به انجام کاوش روی تأثیر هر دو عاملِ شکل اجسام سیاه و همچنین تأثیر آن بر انحنای فضا-زمان پیرامون آن در این فرایند کشش و رانش نوری متمرکز بوده است.

آنها همچنین میزان انحنای فضا یا توپولوژی مربوط به آن را پیرامون یک جسم سیاه کرهای و یک جسم سیاه استوانهای حساب کردند و در ادامه به محاسبهی این نکته پرداختند که تفاوتهای بین این مقادیر به چه شکل میتواند نیروهای تابشی جسم سیاه را تحت تأثیر قرار دهد.
آنها در پژوهشهای خود پی بردند که انحنای جسم سیاه کرهای و توپولوژی فضای پیرامون آن دارای تأثیر بزرگ و چشمگیری بر نیروی جذبکنندهی ناشی از هر دو پدیدهی گرانش و زاویهای که در آن تابشها به ذرات برخورد میکنند، هستند.
اما این حالت برای سیلندر استوانهای با سطح کناری صافش روی نداد و اثر جسم سیاه هم در آن چشمگیر نبود. در حالی که باید در نظر داشته باشیم که تأثیری که از آن صحبت میشود، در مقیاس آزمایشگاه یا حتی در مقیاسهای بزرگتری همانند سایز خورشید خودمان نیز مشهود نخواهد بود؛ اما برای اجسام با جرمهای بسیار بالا همانند ستارههای نوترونی یا برخی از اشکال بسیار عظیمتری که قابلیت خمیده کردن فضا- زمان را دارند، این تأثیر میتواند باعث ایجاد تفاوتها و نتایج قابل ملاحظهای شود. سلیو مونیز از دانشگاه ایالتی Ceara در برزیل، در این باره در گفتگو با پایگاه Phys.org چنین توضیح داده بود:
ما بر این باوریم که تشدید نیروی جسم سیاه ناشی از منابع فوق ثقیل میتواند بهطور قابل رؤیتی بر پدیدههای مرتبط با آنها تأثیرگذار باشد؛ پدیدههایی از قبیل ساطع شدن ذرات بسیار پرانرژی و شکلگیری دیسکهای حاصل از انباشتگی ذرات پیرامون سیاهچالهها.
تیم پژوهشی همچنین یافتههای قبلی را روی نیروی جسم سیاه و به مفهومی تحت عنوان تکقطبی جهانی اعمال کردند. تکقطبی جهانی به نقطهای تئوری اطلاق میشود که شبیه به یک بار الکتریکی است و میتواند شکل فضای پیرامون یک ذره را بدون گرانش تحت تأثیر قرار دهند. آنها همچنین یافتهها را با تئوری مرتبط با تابخوردگی دیگری موسوم بهرشتهی کیهانی نیز مورد سنجش قرار دادند. مونیز در این مورد چنین توضیح داده است:
کار اخیر ما در واقع نیروی جسم سیاه کشفشده در سال ۲۰۱۳ را وارد مقولهی گستردهتری میکند؛ مقولهای که با منابع قوی گرانشی و اجرام بسیار عظیمی همانند رشتههای کیهانی و همچنین موارد پیش پا افتادهتری که در مادهی چگال یافت میشوند، مرتبط خواهد بود
کانال تلگرام : uoniverse@
ربات تلگرام : uoniverse_bot@
برچسبها: جسم سیاه , سیاه چاله , فیزیکی , رشته های کیهانی

در 25 می 2017 ، رصدخانه دینامیک خورشیدی ناسا (SDO) ، در هنگام گذر ماه از مقابل خورشید موفق به رصد خورشیدگرفتگی ناقص در فضا شد. این گذر تقریبأ تا یک ساعت بین 2:24 تا 3:17 بعد از ظهر به طول انجامید به گونه ای که تا 89 درصد خورشید توسط ماه از بخش فوقانی آن پوشیده شد. حلقه ی افق ماه از این نما کاملا قابل رؤیت است چرا که بدلیل عدم وجود اتمسفر در آن امکان انحراف نور خورشید وجود ندارد.




با اینکه لبه ی ماه در تصویر صاف و هموار بنظر میرسد اما درواقعیت اینطور نیست و برعکس کاملا ناهموار است . سطح ماه سخت، پوشیده شده از دهانه های آتشفشان، دره ها و کوههاست. اگر به تصویر خیلی ریز و دقیق شوید، میتوانید سطوح ناهموار بیرونی ماه را مشاهده کنید که از ویژگهای توپوگرافیکی آن میباشد.
کمی بعد در همین تابستان در 21 آگوست 2017 ، SDO شاهد یک گذر قمری دیگری خواهد بود اما ماه اینبار تنها قسمتی از خورشید را خواهد پوشاند. با این وجود در همان روز یک کسوف کلی از زمین قابل رؤیت خواهد بود. یک خورشید گرفتگی کامل که در آن ماه کاملا خورشید را تیره و تار میکند بطوری که ایالت متحده را بصورت نواری به عرض 70 مایل که از Oregon تا کارولینای جنوبی کشیده میشود ،طی میکند. در باقی قسمتهای آمریکای شمالی و حتی قسمتهایی از آمریکای جنوبی،آفریقا ،اروپا و آسیا خورشید گرفتگی ناقص قابل مشاهده است.
نواحی ناهموار و پستی بلندیهای ماه در اینکه از روی زمین در طول خورشید گرفتگی چه مشاهده کنیم بسیار تأثیرگذار است . تشعشعات خورشیدی به سمت دره های قمری در طول افق ماه ساطع میشوند که باعث تشکیل دانه های بیلی می گردند که نشانه ای از شروع و اتمام گرفت است.
سطح ماه سایه هم ایجاد میکند که به آن "نقطه تاریک" یا Umbra میگویند که بسرعت مسیر گرفت را می پیماید: گذر نور خورشید از میان دره ها و بدور کوهها، لبه هایی را به Umbra می افزاید.این لبه ها حتی بیشتر از زمانی که از بالای کوههای زمین همسان ماه میگذرند اثر پوشانندگی دارند. دانشمندان از این داده های گرفته شده از LRO (Lunar Reconnaissance Orbiter) استفاده میکنند تا به نقشه ی مختصری از کسوفهای در شرف وقوع با جزئیات آن دسترسی یابند.این کار تفاوتهای شکلی ایجاد شده در نقطه تاریک را در طول زمان نشان میدهد که فقط یک بیضی ساده نیست بلکه یک چندگوشه بی قاعده است با لبه هایی به نسبت خمیده.
برای دریافت اطلاعات بیشتر راجع به کلیه کسوفهای پیش رو ،می توانید از eclipse2017.nasa.gov دیدن فرمایید.
منبع :وبسایت سازمان فضایی ناسا
کانال تلگرام کرم چاله : 🆔@UONIVERSE
ربات تلگرام کرم چاله : 🆔@UONIVERSE_BOT
برچسبها: خورشید گرفتگی , SDO , دینامیک , اتمسفر
تصویری از افق رویداد یک سیاه چاله
کرمچاله/کاووس پدیدار :
چندی پیش تلسکوپهای ویژه ایی که در سرتاسر زمین مستقر میباشند در پی تصمیم دانشمندان و بطور همزمان دریک پروژه علمی ماموریت یافتند که با پشتوانه همدیگر مرکز کهکشان راه شیری را جهت تصویربرداری از سیاهچاله ایی که در مرکز کهکشان وجود دارد, مورد رصد و تصویر برداری قرار دهند.

بدین ترتیب دانشمندان موفق گردیدند اطلاعات بسیاری از سیاهچاله نسبتا پرجرمی که در مرکز کهکشان راه شیری قرار گرفته بدست آورند"این روند برای اولین بار است که درتاریخ علم نجوم اتفاق میافتد" که تمام ابزارهای دقیق رصدی و آشکارسازهای ذرات برای یک هدف "در روی زمین با هم تشکیل یک شبکه گسترده و یک ابر تلسکوپ با قابلیتهای بسیار برای رمزگشایی بزرگترین و ناشناخته ترین سوال علم نجوم و اختر شناسی را بدهند.

تقریبا"درمرکزی ترین نقطه کهکشانهای عالم هستی یک جرم بزرگ با گرانشی باورنکردتی بنام سیاهچاله در حال فعالیت میباشد"به نقطه ایی از این سیاهچاله که در آن تمامی قوانین شناخته شده علم فیزیک کاربردشان از بین میرود و دیگر معنایی ندارند"افق رویداد سیاهچاله گفته میشود،منظور از این گفته این است که در این نقطه از فضا"زمان ذرات نور بداخل تاریکی بینهایت کشیده میشوند بدون آنکه بتوانند از خود بازتابی داشته ویا جایی را روشن نمایند،"زمان به مفهومی که میشناسیم ماهیت خود را از دست میدهد ،یعنی زمان صفر میگردد"معادلات نسبیت از بین میروند وقوانین مکانیک کوانتوم و کوانتوم دیگر صادق نیستند و کسی نمیداند بر سر ذراتی که اسیر گرانش سیاهچاله گردیده اند چه میاید.یک بی نظمی تمام و کمال بدون آنکه سرنوشت جرم و ماده و انرژی مشخص گردد،آنجا در جریان است.

برای آنکه تصویری از افق رویداد یک سیاهچاله را بدست آوریم"باید تمام تلسکوپهای بزرگ و دقیق در سرتاسر جهان در یک لحظه وبطور همزمان بسوی مرکز کهکشانمان" راه شیری" نشانه رفته و شروع به رصد و ثبت دقیق وقایع در جریان نمایند.

(کمان ای)نام سیاهچاله نسبتا"پر جرمی میباشد که در مرکز کهکشان راه شیری وجود دارد (sagittarius A)
وافق رویداد آن احتمالا"جزو بزرگترین افق رویدادها است"از نسبت بزرگی آن همین کافی است که بدانید برای شناسایی آن باید با شبکه ایی کردن تمام ابزارآلات رصدی بر روی زمین،تمام داده هایی که از مرکز کهکشان میاید را جمع آوری و پردازش نمود.

با توجه به پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی مخصوصا"فناوریهای پیشرفته فضایی تا به امروز موفق نگردیده ایم تا از افق رویداد یک سیاهچاله که وجودش تقریبا" برایمان مسجل شده تصویری بدست آوریم و این خود اهمیت ماموریت اخیر دانشمندان را برایمان روشن مینمایدبرای این منظور باید چندین ماه تمام داده های دریافتی از مرکز کهکشان را جهت پردازش در سوپر سرورهای بزرگ و پیشرفته مورد بررسی قرار داد،دانشمندان امیدوارند که تا قبل از پایان سال 2017 میلادی بخشی از این اطلاعات مورد تحلیل قرار گیرد تا شاید بتوان اولین تصاویر از افق رویداد یک سیاهچاله را بدست آورد.
خبر انتشار اولین عکسها از سیاهچاله هم اکنون هیجان زیادی را در میان دانشمندان بوجود آورده است تا جایی که همگان در انتظار این رویداد علمی هستند.
شما چطور؟آیا تا به حال به این فکر کرده اید که یک سیاه چاله ممکن است چگونه باشد؟
نظرات خود را در این باره برای ما ارسال نمایید تا در ادامه این مقاله درج گردد.
کانال تلگرام کرمچاله : 🆔@uoniverse
ربات تلگرام کرمچاله : 🆔@uoniverse_bot
برچسبها: سیاه چاله , افق رویداد , کمان ای , تلسکوپ
🔴اگر شما هم دوست دارید به جمع کاشفان ابرنواخترها بپوندید، فرصت شرکت در پروژه علوم شهروندی دانشگاه ملی استرالیا را از دست ندهید.
ابرنواخترها انفجار ستاره هایی هستند که جرم بیشتری نسبت به انفجارهای«نواختری»دارند،وقتی جرم و سوخت ستاره ایی پرجرم به پایان میرسد و دیگر انرژی برای سوختن ندارد،نیروی گرانش بر آن برتری یافته و ستاره شروع به منقبض شدن میکند،در این حالت به دلیل عدم وجود فشار داخلی،ستاره شروع به فروریزش و فروریختن در خود میکند،اگر سرعت این خود انهدامی زیاد باشد یک انفجار ابرنواختری اتفاق میافتد.
نورستاره منفجر گردیده به درخشانی یکصد بیلیون بیلیون بیلیون بیلیون،ستاره موجود در کهکشان میزبانش میباشد و تقریبا وسعت زیادی از کهکشان را روشن مینماید،این انفجار میتواند به محققان جهت بررسی ابعاد عالم بطور قابل ملاحظه ایی کمک نماید و میتوانند به کمک آن میزان گسترش عالم را اندازه گیری نمایند و حتی علت گسترش عالم را بهتر بشناسند،همچنین با شناسایی اینکه چه مقدار از نور ستاره محو شده است میتوانند فاصله آن را نسبت به زمین تخمین بزنند.
تصویرِ پرتو ایکس، دارای چند طول موج از باقیماندۀ ابرنواختر کپلر به نام اساِن ۱۶۰۴ (SN 1604) که تلسکوپ فضایی چاندرا آن را ثبت کرده است
امتیاز تصویر: NASA/ESA/JHU/R.Sankrit & W.Blair
در این پروژه داوطلبان از طریق اینترنت و آنلاین درآدرس سایت www.zooniverse.org تصاویر گرفته شده از ماهواره اسکای مپ در NAU را مشاهده می نمایند و اگر به مورد جدید و یا عجیبی برخورد کردند بر روی همان محل در عکس ضربه زده و جای مورد نظرشان را مشخص مینمایند تا محققان در این زمینه شروع به بررسی نمایند،نخستین فردی که یک جرم را به عنوان یک ابرنواختر شناسایی نمود،پس از بررسی و تحقیق محققان،اگر مورد مشخص گردیده مورد تایید قرار گرفت وی به عنوان کاشف آن شناخته میشود و ابرنواختر تازه کشف شده به نام وی نامگذازی و ثبت میگردد.
تلسکوپ اسکای مپر، تلسکوپی ۱/۳ متری است که هر ماه هزاران عکس از آسمان نیمکرۀ جنوبی به منظور کشف ابرنواختر تهیه میکند. بهاینترتیب، با مشارکت هزاران نفر در هر دقیقه تصاویر بسیار زیادی را میتوان بررسی کرد، کاری که یک محقق به تنهایی و در طول یک سال باید انجام دهد.
پروژههای علوم شهروندی پلی بزرگ و مهم برای ارتباط بین تحقیقات علمی و مشارکت عمومی علاقهمندان هستند و سبب سرعت بخشیدن به مطالعات علمی میشوند. دکتر مولر، عضو آموزشگاه تحقیقات نجوم و فیزیک نجومی ایاِنیو، معتقد است: «ما به دنبال ابرنواخترهای نوعIa برای اندازهگیری سرعت انبساط هستیم و به کمک آنها میتوانیم انواع دیگر ابرنواخترها که درخشندگی بین دو هفته تا چند ماه را دارند، پیدا کنیم.»
منابع: astronomy.com و anu.prezly.com
ریحانه رادی/ مجله نجوم
کاووس پدیدار/کانال تلگرام وساطت کرمچاله
کانال تلگرام : uoniverse@
ربات تلگرام کرمچاله : uoniverse_bot@
برچسبها: ابرنواختر , نواختر , zooniverse , اسکای مپ

کرمچاله،کاووس پدیدار:
ممکن است که میلیاردها جهان، درست در بیرون از جهان ما وجود داشته باشند. دانمشندان سالیان مدیدی به دنبال یک توضیح برای جسم تاریک در «تابش زمینه کیهانی» به جا مانده از بیگ بنگ یا همان انفجار بزرگ بودهاند. طیف وسیعی از توضیحات مختلف مطرح شده است اما دلیل اصلی احتمالاً ملموس و مفهوم نباشد. البته در واقع میتواند یک جهان موازی باشد.
ممکن است که میلیاردها جهان، درست در بیرون از جهان ما وجود داشته باشند. یک «نقطهی سرد» (Cold Spot) اسرارآمیز در فضا میتواند مدرکی دال بر وجود یک جهان موازی باشد.
دانمشندان سالیان مدیدی به دنبال یک توضیح برای جسم تاریک در «تابش زمینه کیهانی» به جامانده از بیگ بنگ یا همان انفجار بزرگ بودهاند. طیف وسیعی از توضیحات مختلف مطرح شده است اما دلیل اصلی احتمالاً ملموس و مفهوم نباشد. البته در واقع میتواند یک جهان موازی باشد.
این ناحیه (جسم تاریک) به طور مشخصی میتواند در نتیجهی برخورد دو جهان با یکدیگرباشد. این مدرک میتواند اولین مدرکی باشد که تاکنون برای فرضیهی چند جهانی ارائه شده است. فرضیه چند جهانی بر وجود میلیاردها جهان دیگر (برخی از آنها شبیه به جهان ما) درست در بیرون از جهانی که ما میتوانیم مشاهده کنیم، در حال حرکت باشند.
«تابش زمینه کیهانی» تمام آسمان را پوشش میدهد و دانشمندان توانستهاند که نقشهای ازاین تابش در سراسر جهان ترسیم کنند. این تابش تقریباً به طور یکنواختی توزیع شده ودارای دمای یکسانی است، اما در این بین، یک «نقطهی سرد» اساسی جلوهگری میکند.
تاکنون،پرطرفدارترین توضیح این بود که جسم تاریک در نتیجهی یک خلأ عظیم است. دانشمندان حالا این موضوع را اینگونه مطرح کردهاند: جایی که «نقطهی سرد» میتواند دیده شود، در واقع یک فضای عظیم مملوء از جهانهای مختلف است.
امایک بررسی جدید با نگاهی ریزبینانهتر از همیشه به «نقطهی سرد»، نشان داد که جسم تاریک نمیتواند تحت مدل استاندارد کیهانشناسی و این جهان، نتیجهی چنین خلأیی باشد.ممکن است که همچنان چیز ناشناختهای در علم فیزیک وجود داشته باشد – اما همچنین ممکن است که این نقطه در نتیجهی یک برخورد بین دو کهکشان باشد.
روآری مکنزی (Ruari Mackenzie) ازدانشگاه دورهام اظهار کرد: «خلأهایی را که ما شناسایی کردهایم، نمیتوانند «نقطهیسرد» را بر اساس استاندارهای کیهانشناسی توضیح بدهند. این امکان نیز وجود دارد که برخی از مدلهایی خارج از این مدلهای استاندارد بتوانند در آینده مطرح شوند تااین دو را به هم مرتبط کنند اما اطلاعات و دادههای ما، محدودیتهای سختگیرانه ومحکمی را روی هر تلاشی که بتوان انجام داد، قرار داده است.
محققان میگویند که احتمال کمی وجود دارد که «نقطهی سرد» به طور اتفاقی پدید آمده باشد وبه احتمال بیشتر میتواند در نتیجهی وقوع چیزی بسیار ناشناخته باشد.
تام شانکس (Tom Shanks)اظهار کرد: «این بدان معناست که ما نمیتوانیم به طور تمام و کمال این گفته را ردکنیم که نقطهی سرد به دلیل یک نوسان غیر محتمل (توضیح داده شده توسط مدل استاندارد) حادث شده باشد. اما اگر این دلیل، پاسخ ما نباشد، در این صورت باید به دنبال توضیحات عجیب و غریبتری باشیم.
وی همچنین افزود: «شاید مهیجترین مورد در این میان، این است که «نقطهی سرد» درنتیجهی یک برخورد بین جهان ما و یک جهان حبابی دیگر پدید آمده است. اگر بررسی وآنالیز ریزبینانهتری از دادههای «تابش زمینه کیهانی» یا همان «CMB»، این موضوع را اثبات کند که همین مورد است؛ در این صورت، «نقطهی سرد» میتواند به عنوان اولین مدرک برای اثبات فرضیه چند جهانی مطرح شود - ومیلیاردها جهان دیگر شبیه به جهان ما میتوانند وجود داشته باشند.
محققان هم اکنون امیدوارند که آزمایش و امتحان بیشتری را روی «تابش زمینه کیهانی» انجام دهند تا به قابل پذیرش بودن فرضیهی جهان موازی پی ببرند.
(تابش پس زمینه کیهانی یا CMB) نقشه ایی است که ماهواره cobeو به موازات آن ماهوارهWMAP از اختلالات دمایی بوجود آمده در لحظه انفجار بزرگ طی ۱۰ سال جمع آوری ذرات ریز کیهانی و حرارت انفجار بزرگ ترسیم کرده اند،عجیب ترین قسمت این نقشه جایی نمایان میگردد که طی انفجار حرارت آن به طور مساوی و یکنواخت در پهنه گیتی منتشر نشده و قسمتی از این منطقه که در شعاع این انفجار قرار دارد بطور عجیبی سردتر از قسمتهای دیگر قرار دارد،فرض بر این است که حجمی ناشناخته مانع از رسیدن حرارت به این منطقه گردیده است ، در زیر نقشه ایی را که اختلالات دمایی انفجار بزرگ رانشان میدهد درج نموده ام/کاووس پدیدار/)

کانال تلگرام : uoniverse@
کانال تلگرام تبلیغاتچی : TABLIGHATCHEE@
برچسبها: تابش پس زمینه کیهانی , CMB , cold spot , نقطه سرد
فرق بین اخترشناسی,اخترفیزیک,کیهان شناسی در چیست؟
نجوم یا اخترشناسی شامل شاخههای مختلفی از جمله اخترفیزیک و کیهانشناسی است. اخترفیزیک که شامل زیر شاخههای مختلفی مانند سیارهشناسی، تشکیل ساختار و تحول ستارهها و کهکشانها و غیره است به بررسی ساختار، تشکیل و تحول اجرام آسمانی میپردازد برای مثال این که یک ستاره، کهکشان، سیاره یا سیارک، دنبالهدار، سحابی، خوشهی ستارهای و غیره چگونه شکل میگیرند و چگونه متحول میشوند یا اینکه اکنون چه شکلی و چه مشخصاتی (جرم، اندازه، حرکت، شکل ظاهری، مقدار و انواع تابش و . . .) دارند یا اینکه این اجرام چطور بر هم اثر میگذارند مثلًا اثرات گرانش و تابش خورشید بر سیارات و دیگر اجرام یا اینکه اگر نزدیگ یک ستارهی معمولی یا ستارهای پر جرم باشد، ستاره چه تغییراتی میکند.
اما کیهانشناسی در ابعاد بزرگتری کل عالم و ساختارهای بزرگ را بررسی میکند و معمولاً به جزئیات کاری ندارد! برای مثال اینکه عالم چگونه تشکیل شده (مثلاً اینکه آیا آغاز عالم یک انفجار بوده؟ و پس از آن عالم چطور انبساط پیدا کرده)، ابعاد آن چقدر است؟ اکنون چه وضعیتی دارد (شکل و توزیع مواد در آن چگونه است، انبساط آن چه وضعیتی دارد) و چه آیندهای خواهد داشت را بررسی میکند.
کانال تلگرام : uoniverse@
ربات کانال تلگرام : uoniverse_bot@
برچسبها: اخترفیزیک , اخترشناسی , کیهان شناسی , عالم
پیوستن به جدیدترین کمپین ناسا
منشاءکیهان
نظریه ریسمان به زبان قایل درک
تمام آن چیزی که درباره یک سیاهچاله باید دانست.
حقايقى شگفت انگيز از تبديل ستاره ای نارس به یک سیاره/ یک روز در «مشتری» چه قدر طول میکشد؟
بعد جهارم(زمان)از نظر اسیون هاوکینگ
زایش و مرگ ستارگان
پنجاه سالگی فرود انسان بر کره ماه
برخی از برندگان جایزه نوبل فیزیک و اختر فیزیک
اولین مولکول جهان توسط زیست شناسان زمین کشف گردید
ناسا قصد فرستادن انسان به سیاره ناهید را دارد
دنیاهای موازی ، از تئوری تا واقعیت ,دنیای کوانتوم
زندگینامه ایی کوتاه از آلبرت آینشتین ودریافت جایزه نوبل برای نسبیت
آوای خلقت/صدای مهبانگ CMB
کاوشگرهای ویجر بعد از 40سال همچنان با قدرت به کار خود ادامه میدهند
تلسکوپ جیمز وب مجددا به مشکل خورد!
نجات جان مردم, جهان طبق نظریه مردم باید از زمین بروند
«از انفجاربزرگ(bigbang)تا زمان حال در ۱۰ دقیقه»
دعوت بازدیدکنندگان سایت به کانال (تبلیغ)
عالم هستی بالغ بر ۲ ترلیون کهکشان دارد
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی








